ریاکاری در پوشش «تمایل به گفتگو»؛ رفتار متناقض ژاپن در قبال چین

فو کونگ، نماینده دائم چین در سازمان ملل متحد، اخیراً نامه‌ای را به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، ارسال کرد و در آن به موضع چین درباره اظهارات نادرست سانائه تاکایچی، نخست‌وزیر ژاپن در رابطه با چین پرداخت. با این حال، مقام‌های ژاپنی با تغییر جهت بحث، ادعا کردند که مواضع چین «بی‌پایه» است و در عین حال به رسانه‌ها گفتند که ژاپن «پایبند گفتگو» با همسایه خود است.

مشاهده این امر دشوار نیست که این رویکرد به الگوی ثابت رفتار ژاپن در روزهای اخیر تبدیل شده است: از تاکایچی تا دیپلمات‌های ژاپنی، همگی مدام تأکید می‌کنند که «موضع دولت ژاپن درباره مسئله تایوان تغییری نکرده» و اینکه آنها «آماده گفتگو هستند»، اما با دقت از بیان ضرورت پس گرفتن اظهارات غلط خود خودداری می‌کنند. برخی حتی فراتر رفته و واکنش چین را «افراطی» جلوه می‌دهند. در برابر واقعیت‌ها و عدالت بین‌المللی، چنین رفتاری نه تنها ریاکارانه، بلکه بی‌فایده نیز هست.

با ادامه این روند، افرادی در جامعه بین‌المللی که نگاهی دقیق دارند، به‌خوبی ماهیت موضوع را درک می‌کنند: ژاپن ابتدا در امور داخلی چین مداخله کرد، چین را به استفاده از زور تهدید نمود، درخواست‌های چین از طریق کانال‌های مختلف برای پس گرفتن این اظهارات اشتباه را نادیده گرفت و هیچ نشانه‌ای از پشیمانی نیز نشان نداد.

در چنین شرایطی، خشم عمومی در چین کاملاً قابل درک و توجیه‌پذیر است. برخی رسانه‌های خارجی تأکید کرده‌اند که امتناع تاکایچی از پس گرفتن سخنان نادرست و عذرخواهی از چین، ژاپن را در برابر بزرگ‌ترین شریک تجاری خود به بن‌بست رسانده است.

ژاپن اکنون تلاش می‌کند تمرکز اختلاف را تغییر دهد و سه تاکتیک دیپلماتیک آن به‌وضوح قابل مشاهده است. نخست، از اصلاح اشتباهات خود سر باز می‌زند و با استفاده از اصطلاحاتی مانند «فرضی» یا «بحث حقوقی» موضوع را مبهم جلوه می‌دهد تا از مسئولیت اصلی خود طفره رود. دوم، ظاهر نوعی «گفتگوی دیپلماتیک» را ایجاد می‌کند، بدون آنکه قصد واقعی برای حل مسئله داشته باشد، و در عوض تلاش می‌کند این تصویر را در سطح جهانی بسازد که «ژاپن برای ارتباط تلاش می‌کند»، در حالی که چین را عامل «برهم‌زننده ثبات» معرفی می‌کند و به این ترتیب تهدید واقعی ناشی از رفتار خود برای صلح منطقه‌ای را کم‌رنگ جلوه می‌دهد. سوم، به جای آنکه در خصوص پیامدهای اظهارات خود تأمل کند، از چین می‌خواهد «خویشتن‌دار» باشد و اقدامات مشروع چین را «افراطی» می‌نامد؛ رفتاری که مشابه افروختن آتش و سپس سرزنش شعله‌ها به خاطر شدت گرفتن آن است.

از احضار سفیر ژاپن در پکن طبق دستور مافوق و اتخاذ تدابیر قاطع گرفته تا پذیرش مقام‌های وزارت خارجه ژاپن برای بحث درباره موضوعات مربوطه، چین هرگز درهای گفتگو را نبسته است. با این حال، گفتگو پیش‌شرط‌هایی دارد: ژاپن باید اشتباهات خود را بپذیرد، از آنها درس بگیرد و به تعهدات خود عمل کند تا بتوان فرصت بازگرداندن روابط چین و ژاپن به مسیر درست را فراهم کرد.

اکنون اندازه اقتصاد چین تقریباً پنج برابر ژاپن است، اما چین هرگز مسیر رایج سلطه‌طلبی مبتنی بر قدرت را که ژاپن در گذشته طی کرده بود، دنبال نکرده است. چین برای دستاوردهای دشوار و تدریجی حاصل از بازسازی، بهبود و توسعه روابط دوجانبه در دوران پس از جنگ ارزش قائل است. چین با تکیه بر اصل درس گرفتن از گذشته در کنار نگاه رو به آینده، همچنان به تعهد خود نسبت به توسعه روابط صلح‌آمیز، دوستانه و مبتنی بر همکاری با ژاپن پایبند است.

در سوی مقابل، دولت تاکایچی نه تنها از روابط راهبردی و سودمند متقابل با چین قدردانی نمی‌کند، بلکه می‌کوشد پایه‌های سیاسی روابط دوجانبه را تضعیف کند و گاه اظهاراتی مطرح می‌کند و اقداماتی انجام می‌دهد که صلح و ثبات منطقه را تهدید می‌کند. این بار نیز اظهاراتی نامناسب مطرح کرد که مستقیماً به منافع اساسی چین مربوط بود و از خطوط قرمزی عبور کرد که نباید شکسته شود. واکنش قاطع چین صرفاً برای حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی نبود، بلکه برای پاسداری از دستاوردهای پس از جنگ که با خون و فداکاری به دست آمده است و نیز برای حمایت از عدالت بین‌المللی و وجدان انسانی صورت گرفت.

ما از طرف ژاپنی می‌خواهیم نقاب ریاکاری را کنار بگذارد، گام‌هایی مسئولانه بردارد که با منافع بلندمدت ملی آن هماهنگ باشد و تعهدات بین‌المللی خود را اجرا کند. ژاپن باید به جای پافشاری بر اشتباهات، در سریع‌ترین زمان ممکن آنها را اصلاح کند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا