صلح اکنون مسئولیت ماست…
دبیرکل محترم جناب آقای گوترش؛ نشست امروز که به مناسبت هشتادمین سالگرد منشور سازمان ملل متحد برگزار شد را پس از ۱۲ روز هول انگیز که همراه با سوگواری مادران سرزمینم؛ گریه های از سر ترس کودکانمان و پیکرهای بی جان هموطنان بی گناهم بود، مشاهده کردم.
جز این نیست که سازمان ملل متحد قراردادیست بین ملل. اکنون از سوی انسانی به انسان دیگر می نویسم که ای کاش در میان تمام سخنرانیها و تمام قطعات نواخته شدۀ موسیقی، دقیقه ایی سکوت را به تمام قربانیان جنگ جهت ادای احترام هدیه می کردید.
شما می گویید کرامت انسانی و برابری برای همه است. شما می گوید سازمان ملل متحد با سیاستمداران و دیپلمات ها معنا نمی شود بلکه با زنان، پناهندگان، پرستاران و کودکان معنا می شود. اما رنج آنها کجا بازگو شد؟ چه کسی رنج ها را شنید و بر زبان آورد؟!
مادری از ایرانم. بیش از ۱۵ سال اس ت گروهی به نام سفیران صلح و دوستی را تاسیس نموده ام و بصورت بین المللی برای ایجاد ارتباطات روادارانه و ترویج مهر و صلح فعالیت میکنم. لازم دانستم به عنوان یک مادر و سپس فعالی مهرپرور و صلح جو در جامعۀ مدنی و فردی ساکن این کره ی مسکون، این مرقومه را برایتان بنویسم تا آنچه بر کشورم گذشت را با شما به اشتراک بگذارم و دنیایی که در مقابل این وحشیگری و جنگ افروزی سکوت کرد را یادآوری کنم.
میدانید معنی نام کشورم چیست؟ زبانشناسان باستانی می گویند: ایر در زبان فارسی کهن از قوم آریایی می آید که اولین جمع نشینی انسانی را ایجاد نمودند و به معنای نجیب زادۀ شجاع است و ان به معنی سرزمین. کشور من از هزاران سال پیش سرزمین نجیب زادگان شجاع بوده است. اکنون این مطلب را جامع تر درک می کنید که شجاعت و نجابت و وطن پرستی در ما ریشه ایی کهن دارد و ما آنرا معنا کرده ایم.
ما دشتهایی فراخ، کوههایی بلند، خلیجی همیشه فارس، جنگلهایی سبز و صحراهایی زیبا داریم که اقوام گوناگون در آرامش و شادی با احترام کنار هم زندگی می کنند و معتقدین به ادیان؛ محترم هستند و هیچ فرقی بین آنها در قانون کشورم نیست. در کشور ما دانشمندان، پزشکان، مهندسین، طراحان، نویسندگان، فرهنگیان، اساتید و هنرمندانی زندگی می کنند که دنیا تحسین شان نموده است و مردمانی که شرط عشق و شهامت را به دنیا آموختند و اولین منشور زندگی در سایه تمدن را به دنیا هدیه دادیم تا زندگی در صلح و مهر را تجربه کنند.
در کشورما مادران لالایی عشق به وطن را در گهواره برای نوزادان می خوانند و پدران راه و رسم حفظ وطن را به آنها می آموزند. در دستور زبان ما جنسیت تعیین نشده زیرا در حفظ وطن همه دوشادوش هم ایستاده ایم. ما در ایران معنای واقعی کرامت انسانی، برابری و مهر هستیم.
به یقین شما شاهنامه اثر شاعر حماسه سرای ایرانی حکیم فردوسی را می شناسید. داستانی را در شاهنامه داریم با نام فریدون. خلاصۀ داستان اینگونه است که پدر فریدون به دست ضحاک کشته می شود و فریدون که نوزادی بیش نبود توسط مادر بزرگ شده و به خونخواهی پدر ضحاک سفاک را به بند میکشد. این داستان بیان واضحی از نبخشیدن آنهاییست که کودکی کودکان را تباه می کنند. حکایتی ملموس از اکنونمان. کودکان هرگز متجاوز را نمی بخشند و فراموش نمی کنند. کودکان کشورم دیگر هیچگاه کشور امریکا را دوست نخواهند داشت. مردم آنجا را نمی شناسند. اما ترس و رنجی که تجربه نمودند از بازیهای کودکانه شان نبود بلکه از جنگی بود که عامل آن آمریکا بود و رژیم بی هویتی به نام اسرائیل.
در تاریخ معاصر می خوانیم منشورسازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ با شعار رعایت حقوق بین الملل و احترام به حقوق بشر مصوب شد و به تایید همۀ کشورهای عضو رسید. و همه ملزم به رعایت شدند. کشورهای عضو برای مردمانشان، از اتحاد بین ملتها کلی صحبت کردند و توضیح دادند که این سازمان به نام ملل متحد نامگذاری شد و قرار است چنین و چنان کند تا دیگر نسلهای آینده، درگیر جنگ نباشند و محیط زیست و دیگر جانداران نیز از بی خردی انسانی درمیل به قدرت نمایی در امان باشند. و دنیایی در آینده ساخته شود که بهشت برینی خواهد بود برای آیندگان. و این شد که بنایی شکوهمند از اعتماد مردم جهان برای سازمان ملل متحد ساخته شد و نسل به نسل گذشت تا اکنون که شما دبیرکل آن هستید.
و امروز ۲۶ ژوئن ۲۰۲۵ نیز در نشستی که به همین مناسبت برگزار گردید باز نمایندگان کشورهای عضو آمدند و بسیار زیبا سخنرانی کردند. جملاتی شمرده، حرفهایی قشنگ و واژه هایی جذاب مانند صلح، دوستی، زندگی در آرامش و…. مثل همه ی نشستهای محترمانه با حضور افراد محترم و کاغذهای سخنرانی آمدند در جایگاه مخصوص و با شعارهای بی اساس سخنرانی کردند. درست مانند ۸۰ سال پیش…. حتی روسای زیرمجموعه های سازمان ملل متحد هم آمدند و از همان حرفهای قشنگ زدند که با شنیدنشان هر انسانی خود را خوشبخت تصور می کند. ولی هیچیک د لهره های جنگ را تجربه نکرده اند که اگر رنج جنگ را حس کرده بودند امروز بیش از پیش برای محکومیت جنگ افروزان اقدام می کردند. تا سخنرانیهای زیبا. مگر نه اینکه شعارتان یک بشریت، یک سیاره است؟ در این روزهای تیره آیا سازمان ملل متحد متوجه نیست که در این جنگ ها تنها خانه های مردم غزه، سوریه، لبنان و… تخریب نمی شود بلکه آخرین آجرهای بنای اعتماد مردم دنیا به سازمان ملل متحد را نیز خراب نموده اند و دیگر کمتر کسی به جایگاه سازمان ملل برای ایجاد صلحی پایدار اعتماد دارد.
شاید نمی دانید ما ۱۲ روز جنگی ناخواسته را شاهد بودیم. که آغازگر آن رژیمی غاصب و نسل کش بود و گواه مان در انتصاب این القاب، تاریخ معاصراین رژیم در سه دهۀ اخیر است.
یاران را می شناسید؟ همان کودک دوماهه ای که برادرش به او قول داده بود همیشه کنارش باشد. و به قولش وفا کرد. زیرا هر دو در این جنگ ۱۲ روزه کشته شدند.
دراین ۱۲ روز خواهری کشته شد که قول داده بود هیچگاه برادرش را تنها نگذارد. و وفا کرد به عهدش.
مادر و نوزادی کشته شدند که قرار بود سالها درکنار مردی بعنوان همسر و فرزند زندگی کنند اما جنگ پایان شومی برای آنها رقم زد.
خانه ایی خراب شد که نوعروسی با هزاران امید آنرا چیده بود و از همسرش قول گرفته بود عشقشان پایدار بماند. و چه عطر عشقی داشت حتی خرابه های آن خانه.
جنینی مُرد که به خدا قول داده بود انسانی شریف در این دنیا باشد و هرگز به دنیایی پا نگذارد که معنای مهر را نمی دانند و به قول نانوشته اش عمل کرد.
سربازی کشته شد که به نامزدش قول داده بود برمیگردد اما نتوانست پای قولش بماند.
دانشمندی بهمراه ۱۲ نفر از اقوامش کشته شد. زیرا ناقض حقوق بشر می داند که قرار نیست بعنوان جنگ افروز محاکمه شود و با شرم آورترین شکل ممکن وقیحانه اظهار قدرتمندی که قوانین را به جهت قدرت می تواند تغییر دهید مدعی ایجاد صلحی می شود که هرگز به آن اعتقاد ندارد.
پدرهایی کشته شدند که به فرزندان کشورشان قول داده بودند نگذارند هیچ بیگانه ای تهدیدشان کند. و مردانه پای قولشان ایستاند.
و در این ۱۲ روز خونهایی ریخته شد که هزاران سال قدمت دارند. خونهایی که پیش از این نیز شجاعانه در جای جای این مرز و بوم ریخته شد ویکبار دیگرما ماندیم تا بسازیم برای آیندگان. تاریخ جهان در این ۱۲ روز صفر شد و دوباره با ما و از ما آغاز گردید آنگاه که مقتدرانه دوباره خواندیم:
« چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»
برایتان ازجنگی نوشتم که قربانیان آن زندگی که حقشان بود را ازدست دادند و مادران را عزادار رفتنهای بی خداحافظی کردند و پدران را بی تاب نبودنهای بی انتها. تا بی شرم ترین افراد در دنیای معاصر بدون در نظر گرفتن غمی که تحمیل نموده اند، حقوق بین المللی را نادیده بگیرند. آقای دبیر کل شما چگونه می توانید از شعار یک بشریت، یک سیاره برای مردم دنیا سخن بگوید!!!
آیا می دانید هیچ مادری تحمل ندارد فرزندش به دست کسی کشته شود و هیچ مادری طاقت ندارد فرزندش کسی را بکشد؟ بیشترین قربانیان جنگها مادران هستند.
آقای دبیرکل با احترام
به یقین می دانید از سال ۱۹۴۵ تاکنون چند هزار نفر کشته شده اند. و میدانید این افراد بر اثر کدام دستاورد جنگی مانند قحطی؛ عدم دسترسی به دارو و درمان به موقع؛ فقر معیشتی؛ خودکشی حاصل از افسردگی بعد جنگ یا فرار از تعرض سربازان غالب در جنگ و ده ها دلیل دیگر زندگی خود را از دست داده اند. حتما میدانید چند کودک قربانی جنگ افروزی شده اند. همه میدانیم هر کودکی که می میرد شمعی در آینده خاموش می شود.
تردیدی نیست که حقوق بین الملل دست آورد ارزشمند جامعه بشری در دو قرن اخیر است. ولی متاسفانه اجرا و پایبندی به آن کاملا بستگی به میزان قدرت و اراده صاحبان قدرت و مدعیان آن دارد. همچنانکه در مورد حقوق بشر، منشور ملل متحد ، حقوق بشر انساندوستانه، کنوانسیونهای ژنو و … نیز اینگونه عدم پایبندی ها به کرات اتفاق افتاده است. مثالهای زیادی در این موارد وجود دارد و جنابعالی بعنوان دبیرکل سازمان ملل متحد خوبی به آنها وقوف دارید.
شوربختانه حقوق بین الملل بمانند ابزاری در دست قدرتهای بزرگ مورد سوءاستفاده قرار می گیرد. کارشناسان و صاحبنظران برجسته بین المللی معتقدند مهم ترین دلیل عدم رعایت آن توسط این قدرتها، فقدان اهرمی بنام ” ضمانت اجرا” برای حمایت و اجرای موازین و مقررات حقوق بین الملل می باشد.
اکنون وقت آن نرسیده که سازمان ملل متحد تدبیری برای خاتمه دادن به جنگها بیندیشد! نمی خواهید فکری برای تحقق شعارهایی که دادید و بر پایۀ آنها اعتماد جهانی را کسب نمودید، بکنید؟ بیاید یکبار در واقعیت صدای ملتها باشید. همانگونه که در منشور سازمان ملل متحد مشخص گردیده است! و جایزۀ صلح نوبل را سالهای سال به خود اختصاص دهد.
دنیا خسته از حرفهای قشنگ سیاستمداران و فریبکاران و مدعیان صلح…….. و در یک جمله خسته از مُردنهای پیاپی است.
آقای دبیرکل در برهه ای از زمان هستیم که نام شما در تاریخ برای آیندگان خواهد ماند و به یقین در حافظۀ جهانی بسیار از شما نام خواهند برد و می دانید که به تصمیم امروزتان بستگی دارد قصاوت آیندگان. فراموش نکنیم که تاریخ مجموعه ای از قصه های بشریست و سه دسته افراد ماندگارند. قصۀ آنهایی که شجاعانه ایستادند و از مرگ های بیشمار جلوگیری کردند. آنهایی که باعث جنگ و مرگ بسیاری شدند و قصۀ آنهایی که ناظر مرگ ها بودند در حالیکه قدرت و توان جلوگیری از آن را داشتند. شما خود را در کدام دسته می بینید؟ آقای دبیرکل امید دارم در مجموعۀ تاریخ، قصۀ شما به نیکی برای آیندگان روایت شود. شاید در یکصد و شصتمین سالگرد…
این نامه را برای کودکان سرزمینم ایران؛ سرزمین نجیب زادگان شجاع و همه ی کودکان دنیا که جنگ و خشونت کودکیشان را از آنها گرفت و جامعۀ جهانی که در مقابل همۀ این خودکامگی ها سکوت کرد به یادگار می گذارم تا آنها مستند از شما یاد کنند.
به احترام تمام یادهایی که زنده اند، به احترام به تمام قربانیان جنگ، پناهندگان، آورگان، به احترام تمام زنان و تمام کودکان، که شاید فریاد آنها به گوش هیچ کس جز سیاره زمین نرسیده است و در پایان به احترام تمام قصه های ناگفته بشر!
طیبه محمد
موسس و دبیرکل گروه سفیران صلح و دوستی
Peace is our responsibility now
Your Excellency Secretary-General Guterres,
I followed today’s session—held on the 80th anniversary of the United Nations Charter—with a heavy heart. These past twelve days have been terrifying: marked by mourning mothers, the cries of our children in fear, and the lifeless bodies of my innocent fellow compatriots.
Let us remember: the United Nations is a covenant between nations. I write to you today as one human to another, and wish that, among all the speeches and beautifully played musical pieces; a single moment of silence had been dedicated to the victims of war.
You speak of human dignity and equality for all. You say the United Nations is not defined by politicians and diplomats, but by women, refugees, nurses, and children. But where was their suffering voiced? Who spoke their pain aloud?
I am a mother from Iran. Over 15 years ago, I founded the “Ambassadors of Peace and Friendship,” an international organization committed to fostering tolerance, compassion, and peace through human connection. Today, I felt compelled—as a mother, as a peace activist, and as a citizen of this planet—to write you this letter and share what has befallen my country. I also write to remind you of a world that remained silent in the face of brutality and warmongering.
Do you know what the name of my country means? According to ancient linguists, “Ir” in Old Persian refers to the Aryan people—those who first established human settlements—and “an” means land. Iran is the land of noble and courageous people. Now you understand more deeply that bravery, nobility, and patriotism are rooted in our history and our identity.
We have vast plains, high mountains, the eternal Persian Gulf, lush forests, and beautiful deserts where diverse ethnic groups live peacefully side by side. In our land, followers of different faiths are respected, and the law makes no distinction among them. We are home to scientists, physicians, engineers, designers, writers, educators, professors, and artists who are admired around the world. Our people have taught humanity the meaning of love and courage. We gifted the world the first charter of life through our ancient civilization—so that peace and compassion could be lived and experienced.
In our country, mothers sing lullabies of love for the homeland to their infants, and fathers teach the principles of protecting the land to their children. Our language has no gendered grammar—for defending our nation, we have always stood shoulder to shoulder. We are the living meaning of dignity, equality, and kindness.
You surely know of Shahnameh, the Persian epic by Ferdowsi. There is a story of a hero, Fereydoun, whose father was murdered by Zahhak, a tyrant. Raised by his mother, Fereydoun ultimately defeats the oppressor to avenge his father. The story is a clear message: those who destroy childhood can never be forgiven. It is a mirror of our current moment. The children of my land will never forgive the invaders. They may not know the people of America, but they now associate terror and pain with the war waged by the U.S. and a rootless regime called Israel.
We read in modern history that the UN Charter was adopted in 1945 to promote international law and human rights. Member states promised their people that the United Nations would protect future generations from war and safeguard the environment and other life on Earth. A monumental structure of trust was built—passed down through generations—until now, with you as Secretary-General.
On June 26, 2025, once again, member states gathered to deliver eloquent speeches filled with beautiful phrases like “peace,” “friendship,” “a life of harmony,” and so on—just like they did 80 years ago. Even the heads of various UN agencies attended and spoke moving words. But none of them have truly experienced the horror of war. If they had, they would have gone beyond words to condemn the warmongers and take real action.
Isn’t your motto “One Humanity, One Planet”? Don’t you see that these wars are not only destroying homes in Gaza, Syria, Lebanon, and beyond—but also eroding the last bricks of trust the global public has in the United Nations? Fewer and fewer people believe the UN can truly build lasting peace.
Perhaps you don’t know: we endured twelve days of a war we did not choose. A war launched by an occupying, genocidal regime. History bears witness to this regime’s crimes over the past three decades.
Do you know who Yaran was? A two-month-old baby whose older brother had promised to always protect him. He kept his promise: both were killed in this twelve-day war.
A sister died, keeping her word to never leave her brother alone.
A mother and her newborn, whose lives were meant to be shared with a loving husband and father, were obliterated.
A home—lovingly decorated by a hopeful bride—was reduced to rubble. The scent of love still lingers in those ruins.
An unborn child, who had silently promised God to be a noble human, chose not to enter a world that doesn’t know the meaning of love.
A soldier, who had promised his fiancée he would return, was killed.
A scientist, along with twelve of his relatives, was murdered—while the violator of human rights behind their deaths walks freely, shamelessly boasting of power to bend international law.
Fathers who vowed to protect the children of their homeland stood by their word—many died for it.
In those twelve days, ancient bloodlines were spilled. Once again, we were left to rebuild—this time from zero. World history reset and began anew—with us, when we declared:
“If there is no Iran, then may I not exist;
Let not a single soul live in this land, if Iran is no more.”
I have written to you about a war whose victims lost the right to life. Mothers now mourn their children without a goodbye. Fathers ache in the silence of endless absence—while the most shameless actors of our time trample international law, indifferent to the pain they have caused.
Mr. Secretary-General, how can you speak of One Humanity, One Planet?
Do you know that no mother can bear to see her child killed—or bear for her child to become a killer? The greatest victims of war are mothers.
With all due respect, you surely know how many thousands have died since 1945. You know how many lives have been lost due to famine, lack of medical care, poverty, suicide, sexual violence during war, and more. And you know how many children have died in war. Every child who dies is a candle extinguished in the future.
There is no doubt that international law is one of the greatest achievements of humanity in the past two centuries. But sadly, its enforcement and application depend entirely on the will of the powerful. The same is true for the Universal Declaration of Human Rights, the UN Charter, international humanitarian law, the Geneva Conventions, and more. You, more than anyone, are aware of this.
International law is increasingly being misused as a tool in the hands of the powerful. Leading experts agree that the greatest reason for its failure is the absence of an enforcement mechanism—no “guarantee of implementation.”
Isn’t it time for the United Nations to take real steps to end wars? Isn’t it time to fulfill the promises you made—promises that earned you the world’s trust? For once, be the true voice of nations, as the UN Charter demands. Earn, year after year, the Nobel Peace Prize—not in name, but in action.
The world is exhausted—tired of pretty speeches by politicians, by deceivers, by those who claim to seek peace. In one sentence: the world is tired of constant dying.
Mr. Secretary-General, you are in a moment in history where your name will be remembered. Future generations will speak of you. The judgment they make depends on the decisions you take now.
History is a collection of human stories. And three kinds of people are remembered:
• Those who stood bravely and prevented countless deaths,
• Those who caused war and death,
• And those who witnessed death while having the power to stop it—but did nothing.
Which story will you choose to write?
I hope your legacy will be told with honor, perhaps at the 160th anniversary of the UN Charter.
I dedicate this letter to the children of my country—Iran, land of noble and brave people—and to every child in the world whose childhood was stolen by war and violence, and to a world that remained silent in the face of tyranny, so that they can remember you in a documented way.
In the name of all living memories,
In the name of all victims of war, refugees, and the displaced,
In the name of all women and all children—whose cries reached no one but the Earth,
And finally, in the name of all the untold stories of humankind.
Tayebeh Mohammad
Founder and Secretary-General
Ambassadors of Peace and Friendship Organization
One attachment • Scanned by Gmail Security Sandbox