«نشست چهارجانبه»؛ ابزاری برای مهار غیرمنصفانه چین
«نشست چهارجانبه» (کواد) اخیر که در «ویلمینگتونِ» ایالت دلاور برگزار شد، سران آمریکا، استرالیا، ژاپن و هند را گرد هم آورد و خود را به عنوان نیرویی برای ثبات در آسیا و اقیانوسیه یا آنچه این گروه «هند-اقیانوس آرام» مینامد، جلوه داد.
با این وجود در باطن از این نشست برای سیاهنمایی ناعادلانه چین و توجیه مهار این کشور استفاده شده است. بیانیه مشترک این نشست که مملو از الفاظ پرطمطراق درباره ارزشهای مشترک و حمایت از قوانین بینالملل بود، دستور کار روشنی با هدف مقابله با ظهور چین به جای تقویت همکاری واقعی در منطقه داشت.
وارونه جلوه دادن نقش چین در آسیا-اقیانوسیه
اظهارات این چهار کشور مبنی بر اینکه مقابل «اقدامات بی ثبات کننده یا یکجانبه» میایستند، ضربه مستقیمی به فعالیتهای چین در «دریای جنوب چین» است.
با این حال، این چارچوبی غیرصادقانه است و این واقعیت را نادیده میگیرد که اقدامات چین – که در عین حال قاطعانه است – در زمینه پویایی قدرت جهانی منحصر به فرد نیست. آمریکا به طور خاص سابقه طولانی مداخلات یکجانبه در سراسر جهان دارد، اما روایت نشست چهارجانبه به راحتی این سابقه را عمدا نادیده میگیرد و چین را به عنوان «تنها شرور» معرفی میکند.
تلاشهای چین برای امن ساختن مسیرهای تجاری و نفوذ آن در توسعه منطقهای از طریق ابتکاراتی مثل «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) به اشتباه به عنوان اجبار، توصیف شدهاند. در واقع، چین یک نیروی مهم در توسعه زیرساخت و رشد اقتصادی در جنوب شرق آسیا بوده و اغلب خلأ به جا مانده از قدرتهای غربی را پر کرده است.
امنیت دریایی؛ راهبردی غیرمستقیم برای مهار چین
تاکید نشست چهارجانبه بر امنیت دریایی، از طریق ابتکاراتی مانند «مشارکت هند-قیانوس آرام برای آگاهی از دامنه دریایی»، کمتر درباره حفظ صلح و بیشتر در خصوص کنترل مسیرهای تجاری حیاتی است که چین متکی به آنهاست.
این روایت «امنیت دریایی» در خدمت توجیه افزایش حضور نظامی آمریکا و همپیمانانش در این منطقه است و سیاستهای مهار با هدف محدودسازی توانمندی چین به منظور تامین منافع اقتصادی این کشور را تقویت میکند.
توانمندیهای دریایی روزافزون چین، به ویژه در دریای جنوب چین، بیثباتکننده جلوه داده میشود و در عین حال فعالیتهای نظامی آن چهار کشور صرفا دفاعی نمایش داده میگردد.
با این وجود، اقدامات چین در این دامنه دریایی ناشی از نگرانیهای امنیتی مشروع به ویژه با توجه به محاصره آمریکا با پایگاههای نظامی و اتحادهایی مانند «آکواس» است.
تلاشهای این چهار کشور برای کنترل این آبها، که در تمام مدت به سیاهنمایی چین هم پرداختهاند، استانداردهای دوگانهای را نشان میدهد که زیربنای این ائتلاف فرضی «ارزشهای مشترک» است.
مهار اقتصادی و فناوری
این چهار کشور علاوه بر امنیت دریایی بر زیرساخت فناوری از جمله نیمه رساناها، هوش مصنوعی و انرژی پاک – حوزههایی که چین در آنها گامهای قابل توجهی برداشته است، تمرکز کردهاند. «شبکه احتمالی زنجیره تامین نیمه رسانای چهار کشور» به عنوان راهی برای ایمن سازی زنجیرههای تامین جهانی نشان داده شده اما آشکارا با هدف مقابله با تسلط فزاینده چین در دنیای فناوری نیز طراحی شده است.
این تلاش برای ایجاد شبکههای فناوری جایگزین که چین را مستثنی میکند یک راهبرد عمدی برای انزوای اقتصادی پکن است حتی با اینکه فناوری چین به بخشی لاینفک از زنجیرههای تامین جهانی تبدیل شده است.
به طور خلاصه، این چهار کشور در حال استفاده از این همکاری به ظاهر موجه برای لاپوشانی نیت واقعی خود به منظور مهار چین هستند. نشست چهارجانبه اخیر تازهترین مثال از نحوه تغییر کاربری این گروه برای خدمت به منافع راهبردی آمریکاست.
در حالی که لفاظی جا داده شده در بیانیه مشترک حاکی از آن است که این چهار کشور در تلاش برای تامین صلح و ثبات در منطقه آسیا-اقیانوسیه هستند، اما واقعیت این است که آنها در حال ایجاد یک محیط قطبیشده در منطقهای هستند که چین در آن به شکلی ناعادلانه مورد سیاهنمایی و مهار قرار میگیرد.
ظهور چین نباید به عنوان یک تهدید نگریسته شود. چهار کشور مذکور به جای تلاش برای پیشبرد یک دستور کار مهار باید در جهت همکاری واقعی با پکن تلاش کنند و بر چالشهای مشترک مثل تغییرات اقلیمی، کاهش فقر و توسعه منطقهای تمرکز نمایند.