سرمایه گذاری سنگین چین در صنایع جدید تضمین کننده تداوم مزیت اقتصادی

الگوی توسعه اقتصادی جهان از ابتدای سال ۲۰۲۴ روشن و شفاف است. سازمان‌های بین‌المللی مستمرا برآوردهای صعودی رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) چین در سال جاری میلادی را مورد بازنگری قرار داده و به پیش بینی حدود ۵ درصدی دولت چین نزدیک شده‌اند و در این راستا «صندوق بین‌المللی پول» (IMF) و موسسه «گلدمن ساکس» جدیدترین نهادهایی هستند که این کار را انجام داده‌اند.

همزمان اقتصاد ایالات متحده به طور قابل ملاحظه‌ای کند شده به گونه‌ای که داده‌های رسمی آمریکا نشان می‌دهد رشد تولید ناخالص داخلی آن از ۴.۹ درصد طی سه ماهه سوم سال گذشته میلادی به ۳.۴ درصد در سه ماهه چهارم ۲۰۲۳ و در ادامه به تنها ۱.۳ درصد در سه ماهه نخست ۲۰۲۴ افت کرده است. منطقه یورو نیز با یک نرخ رکودی در حال جلو آمدن است.

به موازات رشد اقتصادی بسیار سریعتر چین نسبت به آمریکا و منطقه یورو، تصمیم اخیر دولت بایدن مبنی بر اعمال تعرفه‌های ۱۰۲.۵ درصدی بر خودروهای برقی وارداتی چینی و ۵۰ درصدی روی صفحات خورشیدی، در واقع اعتراف به این است که ایالات متحده قادر نیست با چین در صنایع سبز جدیدی که به طور فزاینده‌ای به کره زمین نیرو رقابت کند که اگر قادر به رقابت بود احتیاجی به اعمال تعرفه نبود.

پیشگامی چین در این نیروهای مولد جدید حتی چشمگیرتر است زیرا بر اساس مزیت فناورانه آن است نه فقط اندازه تولید. در همین راستا نشریه بریتانیایی «اکونومیست» درباره تصمیم تعرفه‌ای دولت بایدن نوشت: هراس واقعی از خودروهای برقی چینی در حال حاضر این نیست که آنها از آمریکا دزدی می‌کنند بلکه ترس از این است که آنها از خودروهای آمریکایی خیلی خیلی سبقت گرفته‌اند.

بدیهی است درک اینکه چرا چین از چنین مزیت اقتصادی بهره می‌برد برای قضاوت درباره ادامه این وضعیت بسیار مهم است.

برخی تحلیلگران بر ویژگی‌هایی چون مقیاس عظیم جمعیت چین، تسلط بین‌المللی آن در تولید با ارزش بالای صعودی، رشد سریع آموزش نیروی کار آن، هزینه روافزون در بخش تحقیق و توسعه و پذیرش روشن جهانی سازی آن تمرکز می‌کنند.

این موارد صحیح هستند اما فاکتور اساسی دیگری وجود دارد که مزیت مستمر چین را تضمین می‌کند. چین در حال حاضرا منابع مالی بسیار بیشتری برای سرمایه گذاری در فناوری جدید نسبت به هر کشور دیگری دارد.

با توجه به اینکه چین و‌ آمریکا بزرگترین اقتصادهای جهان هستند بنا بر این داده‌های ذیل چین و ایالات متحده را مقایسه می‌کنند، اما آنچه در خصوص مقایسه چین با آمریکا صادق است، در مقایسه با هر اقتصاد کوچک‌تری درباره چین حتی بیشتر صدق می‌کند.

مقایسه‌های اقتصادی بین‌المللی معمولا بر سایز مرتبط تولید ناخالص داخلی تمرکز می‌کنند که با این معیار، ایالات متحده همچنان با نرخ تبدیل ارز کنونی همچنان بزرگترین اقتصاد بزرگ جهان است. اما مقایسه صرف اندازه تولید ناخالص داخلی در حیطه توانایی تامین مالی سرمایه گذاری مولد – به ویژه در صنایع جدید با ارزش بالا – کافی نیست. این بخاطر آن است که بخشی عظیم از اقتصاد آمریکا (۸۲ درصد) مصرف می‌شود و طبق تعریف، مصرف بازدهی از تولید نیست. بنا بر این ۸۲ درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده نمی‌تواند بازدهی از صنایع مولد جدید محسوب شود.

نتیجه این است که چین اکنون بزرگترین منابع جهان را برای انجام سرمایه گذاری جدید نه فقط به عنوان درصدی از اقتصاد خود بلکه به صورت مطلق یوان/دلار در اختیار دارد. اما حتی این مزیت چین را در حوزه صنایع جدید بسیار کم می‌کند. پیشتازی چین از نظر توانایی تامین مالی داخلی سرمایه گذاری خود، به جای اتکا به جریان ورودی سرمایه از خارج، کماکان بزرگتر است.

تولید داخلی سالانه چین از تمام منابع مالی در دسترس برای سرمایه گذاری ثابت، که سرمایه در گردش است، بر اساس جدیدترین داده‌ها ۸.۲ تریلیون دلار بوده که تقریبا دو برابر ۴.۲ تریلیون دلار اقتصاد ایالات متحده است.

پس از کاهش بها، منابع مالی چین برای گسترش سرمایه گذاری ثابت ۳ تریلیون دلار و ایالات متحده فقط ۰.۳ تریلیون دلار بود. یعنی تولید سرمایه داخلی چین، وجوه موجود برای سرمایه گذاری، پس از محاسبه کاهش بها، ۱۰ برابر آمریکاست.

نتیجه بدیهی است. چین صرفا منابع بسیار عظیم‌تری برای اختصاص سرمایه گذاری در صنایع جدید نسبت به هر کشور دیگری دارد. این شرح می‌دهد چرا چین که قبلا با هواوی در فناوری ۵G پیشتاز بود، اکنون پیش قراول فناوری سبز جهانی محسوب می‌شود.

این واقعا یک سوء تفاهم مرتبط با نوآوری را تصحیح می‌کند. برای تأثیرگذاری بر تولید، نوآوری نمی‌تواند صرفا در حد یک ایده باقی بماند – به عنوان مثال، ظهور اینترنت که یک نوآوری واقعا انقلابی به حساب می‌آید، صرفا یک ایده نبود، بلکه در شبکه وسیعی از رایانه‌ها، مخابرات و سایر سرمایه گذاری‌ها بروز و ظهور یافت.

حالا چین منابع مالی بسیار بسیار گسترده‌تری برای چنین سرمایه گذاری نسبت به هر کشور دیگری دارد. دانشمندان و محققان در چین و آمریکا ممکن است برابر باشند اما هر داشنمد یا پژوهشگر چینی به وسیله منابع سرمایه گذاری بسیار گسترده‌ای نسبت به ایالات متحده پشتیبانی می‌شود.

آنچه در حوزه ۵G و فناوری سبز رخ داده به شکلی اجتناب ناپذیر در بسیاری از صنایع جدید رخ خواهد داد. توانایی چین برای پشتیبانی از نوآوری آن با منابع سرمایه گذاری با هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نیست و این به آن معناست که مزیت اقتصادی خود را حفظ خواهد کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا