در خطر بودن موقعیت آمریکا برای “رهبری جهان”

سیاستمداران آمریکایی دوست دارند که خود را یک نیروی “ضروری” برای رهبری جهان عنوان کنند و با استفاده از شعارهای بزرگ، کلمات توخالی و بمب های مرگبار به طور مداوم به کشورهای دیگر یادآوری کنند که چه کسی دستور می دهد.

اما بیست و یکمین سالگرد تهاجم آمریکا به عراق و سومین دوره نشست مضحک «کنفرانس دموکراسی» که توسط واشنگتن با وسواس و دقت فراوان برگزار شد، بار دیگر به جهان یادآوری می‌کند که مردم به طور فزاینده از در خطر بودن این موقعیت آمریکا برای به اصطلاح «رهبری جهان» آگاه شده اند.

در مواجهه با چالش های بین المللی، ایالات متحده بارها در انجام مسئولیت های متناسب با نقش مورد ادعای خود ناتوان بوده است و در عوض از این جایگاه معمولاً برای حفظ موقعیت مسلط و منافع هژمونیک خود سوء استفاده می کند.

برای مثال در مورد تغییرات آب و هوایی، در حالی که جهان برای مقابله با این تهدید بشری بسیج شده، این رهبر خودخوانده جهان و بزرگترین آلوده کننده هوا در تاریخ بشر با  تصویب نکردن معاهدات اصلی محیط زیستی چندجانبه و تاخیر در تامین بودجه لازم برای مقابله با تغییرات اقلیمی و پایبند نبودن به تعهدات خود برای انتقال فناوری سبز، یک نمونه بد از یک رهبری جهانی را به نمایش گذاشته است.

بحران دردناک کنونی در نوار غزه یک نمونه بارز دیگر است که در طول آن واشنگتن به خاطر منافع ژئوپلیتیکی، بارها پیش‌نویس قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را وتو کرده که تصویب آنها می توانست برای برقراری آتش‌بس و ارسال کمک‌های بشردوستانه به غزه بسیار مفید باشد.

ذهنیت “اول آمریکا” در حوزه های مالی و اقتصادی نیز مشهود است. ایالات متحده همواره از جهان برای دست یافتن به منافع هژمونیک خود استفاده می کند و تنها در سطحی گسترده به حمایت از نهادهایی می‌پردازد که در راستای حفظ سلطه خود به آنها نیاز دارد.

سومین نشست به اصطلاح “کنفرانس دموکراسی” اخیرا با حمایت واشنگتن در کره جنوبی به پایان رسید. این نشست به عنوان تلاشی برای تقسیم جهان به بلوک‌های رویارویی و ایجاد تقابل بین اردوگاه ها مورد انتقاد وسیع قرار گرفت و دروغ های جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را افشا کرد که ادعا می‌کرد “نیروی رهبری آمریکا کشورهای جهان را گرد هم می آورد.”

اقدامات بیشماری از سوی آمریکا انجام شده که با ادعای «رهبری جهان» از سوی این کشور سازگاری ندارد. در یک فرایند راهبردی یک ابرقدرت برای حفظ سلطه خود ماهیت خود را افشا می کند اما همان طور که جفری ساکس اقتصاددان آمریکایی نیز می‌گوید در عصری که ساختار جهان به سمت چندقطبی شدن حرکت می کند و سلطه غرب رو به افول گذاشته، اعتبار آمریکا نیز نزد جهان از بین رفته است.

برای برقراری صلح و توسعه درسراسر جهان، سیاستگذاران ایالات متحده باید وسواس خود نسبت به “ضرورت” وجود آمریکا به عنوان رهبر جهان را کنار بگذارند و پیش از هر چیزی به عنوان یک عضو مسئولیت‌پذیر در جامعه جهانی عمل کنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا