بهای تسلیم؛ باخت سنگین اروپا با پیروی کامل از آمریکا در عرصه تجارت و جنگ

ایالات متحده با همه شرکای تجاری خود به‌طور سختگیرانه برخورد می‌کند و آنان را در جنگ‌های تجاری و تعرفه‌ای هدف قرار داده است، به‌گونه‌ای که حتی متحدان نزدیک اروپایی این کشور نیز از این اقدامات در امان نمانده‌اند.

به عنوان مثال، در مذاکرات تجاری اخیر میان دو طرف روشن شد که در نهایت اتحادیه اروپا باید برای کالاهای صادراتی خود به آمریکا، عوارض گمرکی بیشتری معادل ۱۵ درصد بپردازد، در حالی که اروپا پذیرفته است بر بخش قابل‌توجهی از کالاهای وارداتی آمریکا تعرفه صفر اعمال کند.

دقیقاً همان موقع که همه گمان می‌بردند حتما آمریکا به نوعی مقابل اروپا سازش کرده، توضیحات اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، باعث شد اروپایی‌ها احساس تحقیر کنند.

فون در لاین تأیید کرد که آمریکا «هیچ‌گونه سازشی نکرده است». او حتی تلاش کرد اقدامات آمریکا را توجیه کند و گفت: «از ابتدا شرایط نامتوازن بود، زیرا این اروپا بود که مازاد تجاری داشت.»

این تحقیرآمیز آشکار اروپاست، زیرا مازاد تجاری نتیجه طبیعی انتخاب‌های بازار و تغییرات میان عرضه و تقاضاست. درخواست آمریکا از اروپا در حقیقت به این معناست که «باید سودی را که از تجارت با من به دست آوردید، بی‌چون‌وچرا به من بازگردانید.»

اما غیرقابل قبول‌تر این است که اروپا نه تنها این نتیجه تلخ را پذیرفته، بلکه رهبرانش حتی داوطلبانه از آمریکا دفاع می‌کنند. به نظر می‌رسد اروپا در برابر ایالات متحده کاملاً استقلال، خودمختاری و عزت نفس خود را از دست داده است. جای تعجب نیست که روزنامه «پولیتیکو» نوشت: «این تنها آغاز قرن تحقیر برای اروپا است.»

از دست رفتن خودمختاری اروپا مقابل آمریکا در جنگ دیگری که با دود و باروت واقعی صورت می‌گیرد، یعنی جنگ اوکراین، آشکارتر است.

آمریکا از بحران اوکراین برای پیشبرد راهبرد تضعیف روسیه و مهار اروپا بهره می‌برد، در حالی که برخی سیاستمداران اروپایی با ایالات متحده هماهنگ شده و افزایش بودجه‌های نظامی را تشویق می‌کنند.

در واقع این دقیقاً همان چیزی است که آمریکا و مجتمع‌های نظامی-صنعتی آن می‌خواهند. اما مردم اروپا چه چیزی به دست آورده‌اند؟ آنها بازار و تامین انرژی روسیه را از دست داده‌اند، خطر جنگ باعث خروج سرمایه شده و رفاه مردم کاهش یافته است. حتی تخریب خط لوله نورد استریم نیز از اروپا دور مانده است.

اگرچه گاه و بیگاه سیاستمداران اروپایی شعار خودمختاری راهبردی اروپا را سر می‌دهند، اما این فقط در حد حرف باقی مانده است. اروپا در محاسبه راهبردی شدیداً دچار اشتباه شده و رهبر و مسیر نادرستی را انتخاب کرده است. اگر اتحادیه اروپا نتواند مسیر اشتباه کنونی را تغییر دهد، قادر به دستیابی به استقلال و خودمختاری واقعی نخواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا