چینشناس ایرانی: چرا اصرار دارم چین واقعی را روایت کنم؟
علی محمد سابقی، چینشناس ایرانی و رئیس کمیته فرهنگی و اجتماعی انجمن دوستی ایران و چین، اخیرا برنده جایزه «ارکیده» (جایزه سفیر دوستی) در دومین دوره این جایزه شده است.
سابقی مدتهاست که به گسترش فرهنگ چین، تعمیق تبادلات مردمی چین و ایران و معرفی چین واقعی متعهد بوده است. اخیراً او در مصاحبهای اختصاصی با خبرگزاری چین، داستان خود را درباره فرهنگ چین روایت کرد.
وی با اشاره به تأثیر کتاب و مقالات خود در تغییر نگاه ایرانیان به چین، بر نقش نسل جوان در توسعه روابط فرهنگی و ضرورت گسترش همکاریهای علمی و آموزشی تأکید کرد. سابقی معتقد است درک عمیق فرهنگی، کلید تقویت روابط دوستانه و همکاریهای مستحکمتر میان ایران و چین است.
مشروح این مصاحبه را در زیر میخوانید:
خبرنگار: شما به تازگی جایزه «ارکیده» را دریافت کردهاید. این جایزه برای شما شخصا چه معنایی دارد؟ نقش آن را در تبادلات فرهنگی چین و ایران چگونه میبینید؟
سابقی: صمیمانه از کمیته انتخاب جایزه ارکیده برای اعطای این افتخار به من تشکر میکنم. این نه تنها قدردانی از من است، بلکه نشاندهنده دوستی عمیق بین ایران و چین نیز هست.
دوستی بین ایران و چین سابقه طولانی دارد و ریشه آن را میتوان در جاده ابریشم هزاران سال پیش جستجو کرد. جاده ابریشم نه فقط حلقه ارتباطی مهمی برای تبادل دو تمدن است، بلکه نمادی از ارزشهای مشترک انسانی و دیدگاه صلحآمیز ایران و چین نیز محسوب میشود. این جایزه تداوم و تأییدی بر تاریخ تبادلات دوستانه میان تمدنهای ایران و چین است.
خبرنگار: از زمان انتشار کتاب «جامعه و فرهنگ چین» در سال ۲۰۱۳، این کتاب تأثیر گستردهای در جامعه چینشناسی ایران داشته است. هدف اولیه شما از نوشتن این مجموعه کتابها چه بود؟ اکنون که به گذشته نگاه میکنیم، این کتاب از چه جنبههایی بیشترین ارزش را دارد؟
سابقی: ایران و چین در دوران باستان، به ویژه در تبادلات جاده ابریشم، پیوندهای تمدنی عمیقی داشتهاند. اما در دو یا سه قرن گذشته، با مداخله نیروهای استعماری غربی در شرق، تفاهم بین ایران و چین به طور جدی قطع شده است و بسیاری از برداشتها درباره چین توسط رسانههای غربی تحریف شده است.
وقتی برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ از چین بازدید کردم، عمیقاً دریافتم که چین واقعی کاملاً متفاوت از آن چیزی است که رسانههای غربی نشان میدادند. این موضوع مرا بر آن داشت تا آثاری بنویسم و ترجمه کنم تا چین را با مطالب واقعی و معتبر به خوانندگان ایرانی معرفی کنم. کتاب سه جلدی «جامعه و فرهنگ چین» در همین زمینه بهوجود آمد. این کتاب چین را به شیوهای سیستماتیک به زبان فارسی معرفی میکند، مورد استقبال گسترده جامعه دانشگاهی و عموم قرار گرفته و به عنوان کتاب درسی مرجع در بسیاری از دانشگاهها استفاده میشود.
بزرگترین ارزش این کتاب این است که از دیدگاه غربی نمیآید، بلکه جامعه و فرهنگ چین را از دیدگاه برابر و واقعی فرهنگ شرقی بازتولید میکند.
خبرنگار: شما مقالات فراوانی درباره فرهنگ چین و روابط چین و ایران در رسانههای مختلف منتشر کردهاید. بر اساس مشاهدات شما، چه تغییراتی در علاقه جامعه ایران به چین ایجاد شده است؟ نسل جوان ایرانی چه نگرانیهای خاصی درباره چین دارند؟
سابقی: رسانههای غربی مدتهاست که از ابزارهای قدرتمند افکار عمومی برای انتقال اطلاعات گمراهکننده و مدلهای فرهنگی به جوانان در کشورهای در حال توسعه استفاده میکنند. اکنون، جوانان بیشتر و بیشتر متوجه میشوند که به اصطلاح «آزادی» و «دموکراسی» در غرب نمیتواند واقعاً به توسعه همهجانبه مردم منجر شود.
جوانان ایرانی کمکم به خرد و ارزشهای فرهنگ شرقی، بهویژه فرهنگ چین، علاقهمند میشوند. آنها مشتاقند شرق واقعی را بشناسند تا در مواجهه با چالشهای امروز، پاسخهای انسانیتر بیابند. این تغییر بسیار قابل توجه است.
خبرنگار: شما فعالانه تبادلات فرهنگی بین «نسل Z» چین و ایران را ترویج میکنید. نسل جوان چه نقشی در تبادلات فرهنگی بین چین و ایران ایفا میکند؟ انتظارات شما از تعامل آینده جوانان چینی و ایرانی چیست؟
سابقی: جوانان در ایران و چین سرشار از انرژی، دانش و سواد علمی هستند و امید آینده دو کشور بهشمار میروند. تا زمانی که بتوانند خرد اجداد خود را به ارث ببرند و ذهنی باز داشته باشند، کاملاً قادرند در ساخت جهانی صلحآمیز، برابر و دوستانه مشارکت کنند.
امیدوارم دو کشور بتوانند تبادلات علمی، آموزشی و فرهنگی بین جوانان را بیشتر گسترش دهند، بستری پر از تفاهم و همکاری ایجاد کنند و پایههای مردمی محکمتری برای آینده روابط ایران و چین بسازند.
من به عنوان یک محقق فرهنگی، همیشه معتقدم که درک فرهنگی واقعی از شناخت دقیق بهدست میآید و این شناخت کلید ارتقای تبادلات مردمی و حتی همکاریهای بین دولتی است.
در حال حاضر روابط سیاسی و اقتصادی بین ایران و چین نسبتاً نزدیک است، اما هنوز جای پیشرفت در تبادلات فرهنگی وجود دارد. ما باید همکاری در علم، فناوری، آموزش، فرهنگ و دیگر زمینهها را افزایش دهیم، بهویژه برای ارتقای ارتباط مستقیم میان جوانان، پژوهشگران و مردم عادی.
امیدوارم با چنین تلاشهایی، بتوانیم روح جاده ابریشم باستانی را بازسازی کنیم و در ساختن تمدن انسانی صلحآمیز و عادلانه مبتنی بر ارزشهای شرقی سهیم باشیم.