اقلیم، میدان رقابت چین و آمریکا نیست

«شوئه لان» رئیس کالج شوارتزمن در دانشگاه تسینگ‌هوا طی یادداشتی تحت عنوان «آب و هوا میدان رقابت چین و آمریکا نیست» به رویکردهای پکن و واشنگتن در حوزه انرژی پاک پرداخته است. لازم به ذکر است که دیدگاه‌های مطرح‌شدهٔ آقای شوئه الزاما بازتاب‌دهنده نظر روزنامه چاینا دیلی نیست.

تام فریدمن ستون‌نویس روزنامه نیویورک تایمز اخیرا در مطلبی با عنوان «چگونه لایحه بزرگ و زیبای ترامپ، چین را دوباره بزرگ خواهد کرد»، طبق معمول با دقت و در زمان مناسب به این موضوع پرداخته است. فریدمن به درستی هشدار می‌دهد که دونالد ترامپ، رئیس ‌جمهور ایالات متحده، ممکن است سیاست‌های انرژی پاک را که به‌سختی به دست آمده‌اند لغو کند؛ اقدامی که نه تنها آینده اقتصادی آمریکا را تهدید می‌کند بلکه تلاش جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی را نیز تضعیف می‌سازد.

با این حال، فریدمن با این ادعا که چین ذی‌نفع اصلی این سیاست‌های ضد محیط‌زیستی و به طور ضمنی دشمن آمریکاست، به تقویت منطق مجموع صفر روی آورده؛ منطقی که سال‌هاست همکاری جهانی در زمینه تغییرات اقلیمی را تضعیف کرده است.

چین در زمینه انرژی پاک پیشرفتی قابل‌توجه داشته و در تولید و استفاده از انرژی خورشیدی و بادی پیشتاز است. این کشور کنترل زنجیره تامین جهانی خودروهای برقی و باتری را در دست دارد و به طور گسترده در زیرساخت‌های سبز سرمایه‌گذاری کرده است. با این حال، رسیدن به این سطح از توسعه زمان‌بر و همراه با چالش بوده، زیرا چین هنوز وابستگی شدیدی به زغال ‌سنگ برای تامین انرژی دارد و گذار آن به انرژی پاک همچنان نیازمند زمان و تلاش است.

چین از عقب‌نشینی آمریکا در این مسیر خشنود نیست. برعکس، آگاه است که اگر آمریکا تعهدات اقلیمی خود را کنار بگذارد، تلاش جهانی برای مهار گرمایش زمین شدیدا دشوار خواهد شد. چنین اقدامی روند گذار انرژی را برای همه کشورها کُند می‌سازد و پیامی نادرست به اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه ارسل می‌کند. همچنین، هزینه‌های انسانی، زیست‌محیطی و اقتصادی مقابله با تغییرات اقلیمی را در سراسر جهان افزایش می‌دهد.

تصور اینکه چین در این میان «برنده» و آمریکا «بازنده» است، توهمی ژئوپلیتیکی بیش نیست. هیچ تابلوی امتیازدهی وجود ندارد؛ تنها چیزی که رو به افزایش است، دمای زمین است.

ادعای فریدمن بخشی از الگوی رایج در گفتمان آمریکا است؛ استفاده از چین به عنوان ابزاری برای تحریک سیاست‌های داخلی. نتیجه چنین رویکردی این است که آمریکا باید در پاسخ به عملکرد چین، سرمایه‌گذاری علمی، بهبود زیرساخت‌ها و اصلاح نظام آموزشی را در دستور کار قرار دهد. هرچند این راهبرد ممکن است در کوتاه‌مدت اثرگذار باشد، اما تصویر نادرستی را القا می‌کند مبنی بر اینکه آمریکا و چین در همه زمینه‌ها رقیب و دشمن‌ هستند.

در سیاست اقلیمی، چنین نگاهی طرز تفکر «ما در برابر آن‌ها» را تقویت می‌کند، در حالی که جهان بیش از هر زمان دیگری به همکاری نیاز دارد. هیچ کشوری نباید سیاست‌های زیست‌محیطی و توسعه‌ای خود را بر پایه ترس از پیشرفت دیگران طراحی کند. اشتباه یک کشور نباید به عنوان یک امتیاز راهبردی برای کشور دیگر تلقی شود.

جهان باید از پیشرفت چین در زمینه انرژی پاک استقبال کند و آمریکا نیز باید به تعهد خود به رهبری اقلیمی پایبند باشد؛ نه برای مقابله با چین، بلکه برای ساختن سیاره‌ای قابل زندگی برای همگان. در شرایطی که ملی‌گرایی در جهان رو به گسترش است و همکاری جهانی شکننده شده، موضوع اقلیم باید یکی از معدود حوزه‌هایی باشد که در آن بقا، مستلزم اقدام مشترک است. آینده انرژی نباید همچون طناب‌کشی میان قدرت‌های بزرگ دیده شود، بلکه باید به عنوان یک مسابقه امدادی تلقی شود؛ مسابقه‌ای که در آن پیشرفت، فارغ از منشاء و آغازگر آن، پیگیری، حمایت و ارزیابی می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا