پیشرفت‌های فضایی چین؛ واکنشی به انزواگرایی آمریکا و راهی برای آینده رهبری فناوری

تصمیم اخیر آژانس فضایی چین برای ارائه دسترسی به نمونه‌های ماه — که از سمت پنهان ماه جمع‌آوری شده‌اند — به دانشگاه‌های آمریکایی تحت حمایت «ناسا»، صرفا یک فرصت علمی نیست؛ بلکه بازتابی تامل‌برانگیز از دو رویکرد اساساً متفاوت به پیشرفت‌های فناورانه است.

این رویکردهای متفاوت، مسیر آینده اکتشافات فضایی را رقم می‌زنند و واقعیت‌های عمیق‌تری درباره رقابت فناوری در سطح جهان، محدودیت‌های سیاست انزوا، و ضرورت یافتن مسیری برای همکاری میان چین و آمریکا را آشکار می‌سازند.

برنامه فضایی آمریکا بر پایه پویایی بازار آزاد و نوآوری غیرمتمرکز بنا شده است. این ساختار از تعامل میان نهادهای دولتی مانند ناسا و بخش خصوصی قدرتمند – با نمونه‌هایی چون شرکت اسپیس‌ایکس – رونق می‌گیرد. ایده‌ها آزادانه میان دانشگاه‌های برتر، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و شرکت‌های نوآورانه جریان می‌یابند، و سرمایه جسورانه نیز سوخت مورد نیاز برای نوآوری‌های پرریسک را فراهم می‌کند.

با این حال، واشنگتن در زمینه حفظ مزیت‌های فناورانه کلیدی، موانع قانونی و نظارتی شدیدی ایجاد کرده است. به عنوان مثال، «متمم وولف» (۲۰۱۱) هرگونه همکاری دوجانبه ناسا با نهادهای چینی را ممنوع می‌کند که نشان‌دهنده عزم ایالات متحده برای محافظت از فناوری‌های راهبردی است.

در مقابل، چین از یک مدل متمرکز پیروی می‌کند و بر توان سازمان‌یافته دولت تکیه دارد. این کشور در چارچوب یک راهبرد ملی هماهنگ، این کشور منابع و استعدادهای فراوانی را از مؤسسات تحقیقاتی دولتی، شرکت‌های دولتی و بخش خصوصیِ در حال رشد بسیج می‌کند تا به پیشرفت‌هایی دست یابد — پیشرفت‌هایی که علی‌رغم، و گاه در واکنش به محدودیت‌های خارجی، حاصل می‌شوند.

در مواجهه با تحریم‌های فنی، چین نه با تسلیم، بلکه با افزایش سرمایه‌گذاری و شتاب‌بخشیدن به نوآوری واکنش نشان می‌دهد. هم‌زمان، پکن خود را به‌عنوان شریکی مایل به همکاری معرفی کرده و با دعوت از دانشمندان سراسر جهان – حتی از کشورهایی که دولت‌هایشان همکاری با چین را محدود می‌کنند – نمونه‌های ماه را به اشتراک گذاشته است.

پیام واضح است: آمریکا با تشویق نوآوری از مجاری متنوع پیش می‌رود، اما در عین حال با دقت رقبای خاصی را از میدان به در می‌کند. در مقابل، چین بر بسیج راهبردی و در سطح ملی تمرکز دارد و روزبه‌روز بیش از پیش به سمت بیرون گشوده می‌شود.

هر کدام از این فلسفه‌ها هم‌زمان نمایانگر یک ریسک رقابتی و یک چشم‌انداز از آنچه باید آینده رهبری فناوری باشد، هستند.

وقتی قانون‌گذاران آمریکایی در سال ۲۰۱۱ متمم ولف را تصویب کردند، هدف آنها کُند کردن – اگر نگوییم مسدود کردن کامل – پیشرفت چین در فناوری فضایی بود. منطق این اقدام به نوعی یادآور دوران جنگ سرد بود: جلوگیری از دسترسی، حفظ برتری ایالات متحده و مهار دشمنان بالقوه. با این حال، بیش از یک دهه بعد، این راهبرد نتایج نزولی به همراه داشته است.

محرومیت از همکاری اثری ناخواسته در تقویت توانمندی چین برای خودکفایی داشته است. جایی که همکاری مسدود شد، آزمایشگاه‌های چینی تحقیقات داخلی خود را دوچندان کردند و اغلب به دستاوردهایی رسیدند که سیاست‌گذاران آمریکایی معتقد بودند دستیابی به آنها غیرممکن است.

چین اکنون سومین کشوری است که در تاریخ نمونه‌هایی از ماه را به زمین بازمی‌گرداند و اولین کشوری است که مواد از سمت دور ماه را به زمین آورده است – موفقیتی که در سایه محدودیت‌های آمریکا شکل گرفته است.

پایگاه صنعتی گسترده چین و ذخایر عظیم استعدادهای علمی، به آن انعطاف‌پذیری می‌بخشد که باعث می‌شود توقف فناوری به‌دلیل تحریم‌ها تقریباً غیرممکن باشد. سیستم چین به یک تأمین‌کننده خارجی یا خط لوله آموزشی خاص وابسته نیست و امکان سرمایه‌گذاری‌های موازی و تعدیل منابع انسانی را فراهم می‌آورد که می‌تواند خسارات ناشی از محدودیت‌های همکاری‌های بین‌المللی را جبران کند.

در نهایت، سیاست انزواگرایانه و مهارگرایانه آمریکا نه تنها چین را متوقف نکرده، بلکه ناخواسته به تقویت بیشتر آن انجامیده است.

اگر سیاست فناوری ایالات متحده اساسا تلاشی برای تثبیت برتری جهانی خود از طریق محاسبه مجموع صفر باشد – به این معنا که سود یک ملت، ضرر ملت دیگر است – این منطق در برابر وابستگی متقابل قرن بیست و یکم به شدت متزلزل می‌شود.

جهش‌های بزرگ علمی همیشه از همکاری فرامرزی حاصل شده‌اند، نه از انزوای شدید.

پافشاری بر حمایت‌گرایی افراطی فناورانه نتیجه معکوس خواهد داد. این رویکرد به شکلی خطرناک منجر به تکرار غیرضروری نوآوری می‌شود – کشورها را مجبور می‌کند چرخ‌هایی را از نو بسازند که می‌شد به اشتراک گذاشته شوند – و پژوهشگران آمریکایی را از پیشرفت‌های علمی جهان جدا می‌کند. با دگرگونی نظم جهانی و پیشرفت فناورانه کشورهای بیشتر، ساخت دیوار پیرامون علم آمریکا هر روز پرهزینه‌تر و ناکارآمدتر می‌شود.

علاوه بر این، چالش‌های بزرگ بشریت – تغییرات اقلیمی، اکتشافات فضایی، پاندمی‌ها – ذاتا فراملی هستند. یک رقابت محدود برای برتری، ذهن‌های درخشان جهان را از مشکلات مشترک و فوری منحرف کرده و به سوی مسابقات انتزاعی برای تسلط هدایت می‌کند.

 

پس آینده باید چگونه باشد؟

اقدام چین در ارائه نمونه‌های ماه به تیم‌های تحقیقاتی دانشگاهی آمریکایی (که بودجه آن‌ها توسط ناسا تأمین می‌شود) نه یک حرکت عادی، بلکه بازتابی از اصول و نیت‌های این کشور است. به جای پاسخ دادن به انزواطلبی با انزواطلبی مشابه، چین نشان می‌دهد که آماده است تا برای پیشرفت علمی، اختلافات سیاسی را کنار بگذارد.

همان‌گونه که گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد، مقامات چینی به وضوح اعلام کرده‌اند: در حالی که چین با اطمینانِ روزافزون، ثمرات تلاش‌های خود را به اشتراک می‌گذارد، رویکرد بازِ سابق آمریکا به انزواگرایی دفاعی تبدیل شده است.

درس نمونه‌های ماه آشکار است: در این عصر جدیدِ امکان‌ها، این پل‌ها هستند – نه دیوارها – که رهبری واقعی را تعریف می‌کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا