مدیریت روابط چین-آمریکا با انعطاف پذیری راهبردی چین

دولت جدید ایالات متحده اندکی پس از روی کار آمدن از اعمال تعرفه ۱۰ درصدی اضافه بر کالاهای وارداتی از چین خبر داد و چهارم فوریه (۱۶ بهمن) آن را اجرایی کرد.

این اقدام ترامپ تعجب برانگیز نبود چرا که محافل عمومی و دانشگاهی چین به شکل گسترده‌ای این نگرانی را داشتند که دولت جدید آمریکا که احتمالا جنگ‌طلب‌ترین دولت در تاریخ این کشور است، راهبرد مهار وسیع‌تری را علیه چین به کار می‌گیرد.

با این حال، چین باید به حفظ اعتماد راهبردی و بینش خود در مدیریت این روابط دوجانبه حیاتی ادامه دهد. دولت ترامپ لزوما هدفش ایجاد ویرانی‌های جبران‌ناپذیر برای چین نیست، زیرا طی هشت سال گذشته، تحولات چشمگیری در صحنه جهانی رخ داده و همزمان تغییراتی در هر دو کشور چین و آمریکا اتفاق افتاده است.

سال‌های اخیر شاهد تغییراتی در موازنه قدرت جهانی بوده است. بر اساس داده‌های رسمی، در حالی که سهم آمریکا در تجارت خارجی چین از ۱۴.۲ درصد در سال ۲۰۱۷ به حدود ۱۱.۲ درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته، سهم چین از بازار جهانی صادرات چین طی همین بازه از ۱۲.۸ درصد به ۱۴.۲ درصد افزایش یافته است.

در عین حال چین به شکلی پیوسته و ثابت جایگاه بین‌المللی خود را تقویت کرده و شبکه شرکایش را به ویژه در «جنوب جهانی» توسعه بخشیده است. این امر عمدتا از طریق همکاری در چارچوب «ابتکار کمربند و جاده» و سازوکار «بریکس» صورت گرفته است. چین تجربه اساسی در مدیریت روابط پکن-واشنگتن در دوره‌های دشوار، کسب کرده است.

هنگامی که آمریکا شرکت‌های فناوری چین مثل «هوآوی» را هدف قرار داد، چین با این چالش دست و پنجه نرم کرد و پیشرفت‌های قابل توجهی در فناوری تراشه به دست آورد.

وقتی ایالات متحده آتش بی‌ثباتی در «منطقه اداری ویژه هنگ‌ کنگ» (HKSAR) را شعله‌ور ساخت، چین با آرامش واکنش نشان داد و با تصویب قانون امنیت ملی در این منطقه، ثبات را بازگرداند و حاکمیت قانون را تقویت کرد.

بنا بر این، راهبرد مهار آمریکا در ایجاد اثر مطلوب و مورد نظرش ناکام مانده است.

گرچه دولت «جو بایدن» رئیس جمهور پیشین آمریکا سیاست‌های شدت یافته‌ای را علیه چین مثل وضع تعرفه‌ها و محدودیت‌های فناوری، بازی با «کارت‌های تایوان و شین جیانگ» و برگزاری نمایش سیاسی موسوم به «اجلاس سران دموکراسی» به کار بست، اما هی چکدام از این اقدامات رشد چین را عقب نیانداخت.

بسیاری انتظار دارند که اقدامات احتمالی مهار از سوی دولت ترامپ «شراب کهنه در یک بطری جدید» باشد، یعنی افزایش تعرفه‌ها همراه با کارزارهای سیاه‌نمایی و دروغ‌پراکنی بیشتر علیه چین به عنوان بخشی از ابزار آمریکا.

چین برای مقابله با این تاکتیک‌های آشنا، از هم اکنون اقدامات متقابلی اتخاذ کرده است.

دولت ایالات متحده در حال حاضر با چالش‌هایی پیچیده در جبهه‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کند. در داخل این کشور باید به امورات داخلی بپردازد. انتخابات اخیر آسیب پذیری‌های دموکراسی آمریکا و افزایش قطبی شدن سیاسی آن را بیش از پیش نمایان ساخت.

سیاست‌های هویتی آمریکا این کشور را چند تکه‌تر کرده است و رهبری جهانی آن را تعضیف نموده است.

از لحاظ خارجی هم هنوز نتوانسته خود را از بحران اوکراین و درگیری‌های خاورمیانه خلاص کند. اگر دولت جدید آمریکا یک سیاست تقابلی با چین را به عنوان اولویت دنبال کند، ایالات متحده ممکن است خود را در خطر افزایش بیش از حد فشار و تضعیف حکمرانی‌اش ببیند.

با این وجود، مناسبات چین-آمریکا سراسر غم و اندوه نیست. طی هشت سال گذشته، تجارت دوجانبه میان چین و ایالات متحده به طور کلی ثابت مانده است و در مجموع به ۷۵۸.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ رسید واقعیتی که با درخواست‌های غیرمنطقی برای جدا شدن مخالفت می‌کند.

سرمایه گذاری‌های متقابل همچنان قدرتمند است به گونه‌ای که چین حدود ۸۰۰ میلیارد دلار اوراق قرضه خزانه داری آمریکا را در اختیار دارد. علاوه بر این، چین متعهد شده تا در قالب ابتکار پیشنهادی «شی جین‌پینگ» رئیس ‌جمهور این کشور در سال ۲۰۲۳، از ۵۰ هزار جوان آمریکایی دعوت کند تا طی پنج سال آینده در برنامه‌های مبادله و مطالعاتی این کشور شرکت کنند.

در حقیقت چین و آمریکا می‌توانند در پرداختن به چالش‌های مشترک جهانی مثل هوش مصنوعی شرکای هم باشند.

مهم است که چین و ایالات متحده فراتر از مسائل دوجانبه و با تمرکز بر اهداف مشترک گسترده‌تر بخاطر بشریت، در نهایت با یکدیگر به سوی آینده‌ای بهتر همکاری کنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا