چرا آفریقا به چین بسیار نزدیک است؟
معمولا این طور به نظر میرسید که چین و آفریقا از هم فاصله زیادی دارند. «ویستن هیو اودن» شاعر بریتانیایی هم گفته است: دوستت خواهم داشت، عزیزم، دوستت خواهم داشت تا زمانی که چین و آفریقا همدیگر را ملاقات کنند.
با این وجود، آفریقا و چین از دیرباز یک رابطه نزدیک و دوستانه استثنایی با هم داشتهاند. قرار است از ۴ تا ۶ سپتامبر (۱۴ تا ۱۶ شهریور)، «نشست سران مجمع همکاری چین-آفریقا ۲۰۲۴» (FOCAC) بار دیگر در پکن برگزار شود. بر اساس گزارشهایی که از پکن و آفریقا به گوش میرسد، انتظار میرود دهها رهبر آفریقایی هزاران مایل را در کمال ناباوری طی کنند و در رویداد آتی حضور یابند که بدون تردید مهر تاییدی است بر تاکید اخیر پکن مبنی بر اینکه روابط چین-آفریقا «در اوج خود در تاریخ قرار دارد».
اما چرا چین و آفریقا اینقدر به هم نزدیک هستند با اینکه از لحاظ جغرافیایی فاصله زیادی با هم دارند؟ این امر باعث حیرت جهان غرب شده که همیشه آفریقا را به عنوان حوزه نفوذ خود دیده است. بسیاری این نزدیکی را به سرمایه گذاری سخاوتمندانه چین در آفریقا نسبت میدهند. در هر حال، روابط اقتصادی از اهمیت برخوردار است. چین «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) را پیشنهاد داده که با استقبالی گرم از جانب قاره آفریقا مواجه شده است. این کشور همچنین در پروژههای زیربنایی مهمِ سراسر قاره سیاه سرمایه گذاری کرده است. سهم سرمایه گذاری مستقیم غیرمالی چین در آفریقا در حال حاضر از ۴۰ میلیارد دلار عبور کرده که تقریبا همتراز با ایالات متحده است. چین به مدت ۱۵ سال متوالی بزرگترین شریک تجاری آفریقا بوده و حجم تجاری آن در سال گذشته میلادی به ۲۸۲.۱ میلیارد دلار رسید که چهار برابر تجارت ایالات متحده-آفریقا در سال ۲۰۲۳ محسوب میشود.
غرب در دواقع تلاش کرده که خود را به چین برساند. دولتهای آمریکا از دوره «باراک اوباما» ابتکارات جهانی مشابه BRI، را رونمایی کردند با این هدف که سرمایه گذاری بیشتری برای حوزه زیرساختهای آفریقا اختصاص دهند. این ابتکارات شامل «قدرت آفریقا» در دوره اوباما، «رفاه آفریقا» که توسط «دونالد ترامپ» پیشنهاد شد و «ساخت جهانی بهتر» (B3W) و «مشارکت برای زیرساخت و سرمایه گذاری جهانی» (PGII) که توسط گروه ۷ در دوران دولت بایدن پیشنهاد شد، هستند. متاسفانه تمام این ابتکارات به وعدههای توخالی تبدیل شدند. این ابتکارات نه فقط به دنبال تغییر روسای جمهور در آمریکا در هالهای از ابهام محو شدند، بلکه اغلب با شرایط سیاسی و اقتصادی سختی روبرو شدند.
اما در مقابل چین همواره با آفریقا به عنوان یک شریک برابر برخورد کرده و هیچگاه از تلاشهایش پیش از آنکه این پروژهها تکمیل شوند، نکاسته است.
به خاطر همین است که امروزه پروژههای با کمک چین در همه جای آفریقا، مانند مقر «اتحادیه آفریقا»، مقر جدید «ECOWAS» و مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در آفریقا قابل مشاهده هستند. در ضمن نباید راهآهنها و پلهایی که توسط چین تامین مالی شدهاند را از یاد ببریم. چین همچنین فناوری و تخصص مدیریت خود را در راستای اصول برابری و احترام با آفریقا به اشتراک گذاشته و به کشورهای قاره سیاه کمک کرده تا ظرفیت توسعه خودساخته آنها ایجاد شود.
برابری و احترام رازهای پشت اعتماد و نزدیکی آفریقا به چین است. دو طرف به عنوان قربانیان استعمار یکدیگر را درک کرده و همواره همدردی، احترام و حمایت متقابل داشتهاند. در دهه ۱۹۵۰ جمهوری خلق چین که به تازگی تاسیس شده بود از هیچ تلاشی برای حمایت از جنبشهای استقلال ملی کشورهای آفریقایی دریغ نکرده و با آنها فارغ از اندازهشان به صورت برابر رفتار کرد. کشورهای آفریقایی در صحنههای بینالمللی از جمله سازمان ملل از چین حمایت متقابل کردهاند. چنین احترام و حمایت متقابلی که طی دههها به وجود آمده، به یک پیوند قدرتمند بی نظیر تبدیل شده که آفریقا و پکن را به هم پیوند داده است. این پیوند تبادلات بیشتری را در حوزههای آموزش، هنر، ورزش و گردشگری به ارمغان آورده و مردمان دو طرف شروع به تجربه و ارج نهادن به فرهنگ یکدیگر کردهاند. این مودت بین مردم، مناسبات دوستانه چین-آفریقا را قویتر کرده است.
برعکس، سابقه استعماری غرب همچنان بر قاره آفریقا سایه طولانی افکنده است. کشورهای غربی همچنان به میراث دوران استعمار یعنی استکبار و تحقیر پایبندند.
چگونه کشورهای آفریقایی احتمالا این ذهنیت خود را کنار میگذارند؟
این رویکرد به وضوح در «اجلاس سران آمریکا-آفریق۲۰۲۲» خود را نشان داد، جایی که نمایندگان ۴۹ کشور آفریقایی و اتحادیه آفریقا برای دیدار با رئیس جمهور ایالات متحده به واشنگتن دعوت شدند. بسیاری از رهبران آفریقا بعدا احساس «تحقیر» خود را ابراز کردند.
«ویلیام روتو» رئیس جمهور کنیا یکبار با ناراحتی در ملاء عام گفت که «این که ما ۵۴ نفر برویم جلوی یک آقایی از جای دیگر بشینیم، عاقلانه نیست. و گاهی با ما بدرفتاری میشود. ما را مثل بچههای مدرسه سوار اتوبوس میکنند. درست نیست.
اشاره به برخی از کشورهای آفریقایی به عنوان کشورهای «آشغالدونی» توسط بعضی رهبران پیشین آمریکا، کل قاره سیاه را ناراحت و آزرده کرده است.
«مو ابراهیم» کارآفرین حوزه فناوری اطلاعات که متولد سودان و شهروند بریتانیاست این ناراحتی را صراحتا در مصاحبه با شبکه خبری «سیانان» ابراز داشت و گفت: ما یک آشغالدونی نیستیم. ما مردمان نجیبی هستیم درست مثل کشورهای دیگر.
این توهینها کشورهای آفریقایی بیش از پیش مشتاق کرده تا توسعه مستقل و متکی به خود را دنبال کنند. رشد و مدرنیزاسیون سریع چین به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه جهان، اعتماد به نفس و امید را برای کشورهای آفریقایی به ارمغان آورده، واقعیتی که نزدیکی آنها به چین را شرح میدهد.
کشورهای آفریقایی متوجه شدهاند با سالها ناملایمات و رنجها، با پیروی از مسیرهای غرب هرگز نمیتوانند به آنها برسند و غربگرایی به هیچ وجه یگانه راه مدرنیزاسیون نیست.
چین با موفقیت خود به آفریقا مسیری دیگر به سوی مدرنیزاسیون را نشان داده است. به اشتراک گذاری بی قید و شرط تجربه مدرنیزاسیون چین به آفریقا کمک میکند تا پیشرفت را تسریع کند و از انحرافات دوری گزیند.
علاوه بر این چین به عنوان بزرگترین کشور در حال توسعه در جهان و آفریقا به عنوان قارهای با بیشترین تعداد کشورهی در حال توسعه، وقتی صحبت از نابرابری و بی عدالتی در نظم سیاسی و اقتصادی بینالمللی ایجاد شده توسط هژمونی غرب میشود، منافع و موضوعات مشترک بیشتری را به اشتراک میگذارند.
دو طرف مقابل استعمار نوین غربی ایستادهاند، از یکدیگر در عرصههای بینالمللی حمایت کرده، با هم برای کسب حقوق و پیشبرد منافع سایر کشورهای در حال توسعه همکاری نمودهاند و تلاش کردهاند تا نمایندگی و صدای کشورهای «جنوب جهانی» را در حکمرانی جهانی افزایش دهند.
در مجموع، چین و آفریقا با تجارب، علایق و آرزوهای مشترک، هرگز تلاشهای خود را برای ارتباط و تماس با یکدیگر متوقف نخواهند کرد. چگونه چنین دوستی بین این دو، با پویایی بنیادین قدرتمند، به راحتی تضعیف میگردد؟