آمریکا برای تامین منافع خود دوست و دشمن نمیشناسد!
تاکنون، بیشتر افراد با اتهامات نگران کننده حقوق بشری که در منطقه خودمختار اویغور شین جیانگ چین مطرح میشود، آشنا شدهاند که شامل ادعاهای «اردوگاههای کار اجباری، نسل کشی و برده داری علیه مسلمانان چین و قوم اویغور» است.
اما نگرانکنندهتر این است که در نتیجه بودجه واشنگتن، همه این ادعاها ثابت شده که دروغ و کذب هستند. آنها نه فقط به دنبال مداخله در منافع حاکمیتی چین بلکه به دنبال مداخله در امور اتحادیه اروپا و آلمان نیز هستند. مقاله «ابتدا شین جیانگ، سپس چین» که در نشریه «سیاست خارجی آلمان» به چاپ رسیده، دروغهای آمریکا و چند کشور غربی دیگر درباره وجود «کار اجبار» در شین جیانگ را تکذیب کرده است.
برای یک فرد منطقی جزو طبقه کارگر، شک برانگیز به نظر میرسد که دولتی که ادعا میکند نماینده مردم آمریکاست، چنین ادعاهای زنندهای را سر هم کند و در نتیجه، علیرغم اینکه اکثر آنها فرصتی اندک برای تحقیق یا سفر به شین جیانگ دارند، این ادعاها را میپذیرند به جای اینکه با این ناهنجاری شناختی روبرو شوند که دولت ایالات متحده به طور دموکراتیک آنها را نمایندگی نمیکند.
با این وجود تاریخ ثابت کرده که آمریکا وقایع کذب بیشماری را برای توجه جنگ جعل کرده است؛ این را میتوانید از مسلمانان افغانستان گرفته تا غزه بپرسید که همچنان در تیررس تراژدیهای واقعی حقوق بشر هستند.با افزایش چند قطبی، معادل دموکراسی جهانی، شرکتهای چند ملیتی، که معمولا به عنوان حامیان جهانی سازی شناخته میشوند و آمریکا را کنترل میکنند، تلاشها را برای حفظ هژمونی خود افزایش دادهاند.
ما این را با تادیب اروپا میبینیم که اکنون از منابع برای تامین انرژی ظرفیت صنعتیاش جدا شده است، که با انفجار خط لوله «نورد استریم» – که «سیمور هرش» ادعا میکند کار آمریکاست – به اوج خود رسید.
آلمان در حال سوق به سوی یک بحران است چرا که هزینههای بالای انرژی تولید آن را پایین آورده است. البته ایالات متحده بسیار مشتاق است که صنعت آلمان به آمریکا نقل مکان کند اما مایل نیست زیرساختهای آلمان منتقل شوند یا حتی در کشوری رقیب مثل چین بمانند.
اینجاست که پروپاگاندا ضد شین جیانگ به ابزاری مفید برای اعمال فشار علیه سرمایه آلمان تبدیل میشود که رقیب سرمایه آمریکا نیز هست.
شرکت خودروسازی «فولکسواگن» از سال ۲۰۱۳ در شین جیانگ مشغول به فعالیت است. بر خلاف پروپاگاندهای به رهبری آمریکا که مدعی است «زبان اویغوری ممنوع شده»، فولکسواگن در کارخانه ارومچی خود خط اویغوری، چینی و سپس لاتین را به نمایش گذاشته است.
از ماه فوریه، به دلیل اتهامات جعلی «آدریان زنز»، شهروند آلمانی شاغل در گروه ضد چینی تحت حمایت واشنگتن تحت عنوان «بنیاد یادبود قربانیان کمونیسم»، که ادعای استفاده از کارگران اجباری در ساخت یک مسیر تست خودرو در شین جیانگ را مطرح کرد، فولکسواگن با وجود تکذیب نقض حقوق بشر توسط فولکسواگن تحت فشار قرار گرفت و مجبور به جابجایی این مسیر تست شد.
فولکسواگن که با اتهامات متعددی درباره کار اجباری مواجه بود، پس از انجام بررسی دقیق نیروی کار خود، دسامبر گذشته اعلام کرد که هیچ مدرکی دال بر کار اجباری در میان کارگرانش پیدا نکرده است.
این ایده که چین باید همان اقدامات اقتصادی را انجام دهد که آمریکا در مسیر توسعه خود انجام داد، مسخره است، نه فقط به دلیل ایدئولوژی سوسیالیستی چین، بلکه به دلیل شرایط مادی چین.
سرمایه انسانی چین متراکم و شامل نیروی کار بسیار با تحصیلات عالی است. این شدیدا با شرایطی که برده داری فراآتلانتیک را به پیش برد، در تضاد است. در اینجا، کمبود نیروی کار اروپایی که در نهایت آزاد میشدند و میتوانستند از مرزهای آمریکا فرار کنند، نخبگان غربی را به اتخاذ یک اقتصاد بردهداری برای «معالجه» نیروی کار کمیاب و زمینهای فراوان سوق داد.
شکل کاملا نژادی بردهداری آمریکا که بهطور ناهنجار و خودسرانهای علیه اویغورهای چین و سایر اقلیتهای قومی اعمال میشود، به دلیل تضاد گذشته در سرمایهداری غربی به وجود آمده است.
به دلیل مکانیزه شدن، رعیت فئودالی منسوخ، کار اجباری از زمین به محلههای فقیر نشین شهرها منتقل و به پرولتاریزه شدن اروپاییها منجر شد. این بدان معناست که روشهای قبلی برای تولید مازاد نمیتوانست برای مدت طولانی برای اروپاییهای قاره آمریکا توجیه شود – به همین دلیل، انسانزدایی آفریقاییها، که آنها را به سرزمین پیوند میداد، به «وسیلهای غمانگیز برای رسیدن به هدف» برای نخبگان آمریکایی تبدیل شد.
کسانی که متعلق به قوم اویغور هستند از تحصیلات بالایی هم برخوردارند. آنها معمولاً دو زبانه هستند و بسیاری از آنها با یادگیری انگلیسی، سه زبانه میشوند به این معنی که سطح فرهنگی آنها برای اقتصاد آزاد مناسب است.
این مشخصهها سرمایه آلمان را به سمت شین جیانگ میکشد و به نوبه خود ظرفیتهای فناوری این منطقه را گسترش میدهد. سین کیانگ را توسعه می دهد. بی تردید بخاطر دانش فنی چین فولکسواگن در چین حضور دارد.
به شکلی غمبار، چین بدترینهای غرب را در قابل خود شاهد است و سرمایه آلمان در تیررس منافع فراآتلانتیک قرار دارد. به عنوان مثال شرکت آلمانی «BASF» در حال خروج از شین جیانگ است و فولکسواگن در اندیشه آن است که در مرحله بعدی چه کاری انجام دهد.
حالا دیگر چیزی فراتر از پروپاگاندا مطرح است با اینکه هیچ مدرکی درباره ادعاهای فوق الذکر وجود ندارد. شین جیانگ تحت یک شبه تحریم است و قوانین آمریکا واردات محصولات از شین جیانگ را ممنوع کرده به این معنی که هزاران دستگاه خودروی فولکسواگن در حال حاضر در بنادر ایالات متحده گیر افتاده، زیرا واشنگتن مدعی شده یک قطعه از شین جیانگ در آنها پیدا کرده است.
در اقدامی جنون آمیز که حاکی از کرنش مستمر اروپا در برابر منافع فراآتلانتیک است، اتحادیه اروپا نیز در حال آماده سازی قانونی تقریبا مشابهی علیه واردات از شین جیانگ است.
این دیوانگی باید متوقف شود-اروپا از جمله آلمان به چین نیاز دارد و آنها باید یک چشم انداز تاریخی طولانی را در نظر بگیرند. آنها باید پای منافع خود بایستند و به اظهارات «هنری کیسینجر» وزیر خارجه اسبق ایالات متحده بیاندیشند که زمانی گفت «دشمن آمریکا بودن ممکن است خطرناک باشد، اما دوست آمریکا بودن مهلک است!»