مدرنیزاسیون به سبک چینی: مسیری متعلق به چین، متصل به همه جهان
یادداشت سردبیر:
اندیشه “شی جینپینگ” در مورد سوسیالیسم با ویژگی های چینی در عصر جدید، توسط جامعه دانشگاهی بین المللی، به عنوان رمز توسعه چین در نظر گرفته می شود. ما با راه اندازی ستون ویژه «قدرت تفکر – مطالعه اندیشه شی جینپینگ»، قصد داریم مجموعهای از مفاهیم و ایدههای جدید از “مدرنیزاسیون به سبک چینی” گرفته تا “جامعه بشری با سرنوشت مشترک” را بر اساس شرایط ملی چین و با نگاهی به جهان انتخاب کنیم و هستهی نظری و قدرت عملی ناشی از تبلور این اندیشهها را به روشی آسان تشریح کنیم.
با شنیدن عبارت «مدرنیزاسیون به سبک چینی»، شاید این سؤال برای شما مطرح شود که «این دقیقاً چه مسیری است؟ و تفاوت آن با مدرنیزاسیون در دیگر کشورهای جهان چیست؟» در واقع، درک مدرنیزاسیون به سبک چینی چندان پیچیده نیست؛ این مفهوم در زندگی روزمره مردم عادی چین و در ارتباطات این کشور با جهان نهفته است. امروز بیایید درباره این مسیر مدرنیزاسیون که متعلق به چین است و همزمان به جهان نیز متصل میشود، صحبت کنیم.



مدرنیزاسیون به سبک چینی: مسیری منحصربهفرد با شناسهای آشکار
مدرنیزاسیون به سبک چینی، این افسانه را که «مدرنیزاسیون لزوما به معنی غربیسازی است» را درهم شکسته و تصویری متفاوت از مدرنیزاسیون ارائه داده، گزینههای مسیر مدرنیزاسیون برای کشورهای در حال توسعه را گسترش داده و برای کاوش بشر برای نظام اجتماعی بهتر، راهکار چینی ارائه کرده است.
مدرنیزاسیون به سبک چینی یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه یک پدیده عملی قابل مشاهده و لمس است. هر یک از ویژگیهای آن، با تاریخ و فرهنگ و مزیت نظام چین مزیّن شده است.
مدرنیزاسیون با جمعیت عظیم، ویژگی اولیه آن است.
چین با استفاده از ۹ درصد زمینهای کشاورزی و ۶ درصد منابع آب شیرین جهان، مسئله معیشت و توسعه ۱.۴ میلیارد نفر را حل کرده، ۸۰۰ میلیون نفر را از فقر نجات داده و سهم آن در کاهش فقر جهانی بیش از ۷۰ درصد بوده است. همچنین چین ده سال زودتر به هدف کاهش فقر در دستورکار توسعه پایدار سازمان ملل دست یافته است. در عین حال، چین از طریق همکاریهای بینالمللی، دهها میلیون نفر از کشورهای در حال توسعه را از فقر خارج کرده و به یک الگو در حوزه همکاری جنوب-جنوب تبدیل شده است.

مدرنیزاسیون برای رفاه مشترک تمام مردم، حس گرمای انسانیت را برجسته میسازد.
مدرنیزاسیون غربی اغلب با قطبی شدن همراه است. برای مثال، قشر ثروتمند ۱۰ درصدی مردم آمریکا نزدیک به ۷۰ درصد از کل ثروت خانوارهای این کشور را در اختیار دارند. در حالی که چین پس از ریشهکنی کامل فقر مطلق، امکان بهرهمندی روستاییان از زیرساختها و خدمات عمومی مشابه شهرنشینان را فراهم کرده و با اجرای استراتژی توسعه متعادل منطقهای، زمینه تکمیل مزیتها و توسعه متوازن مناطق توسعهیافته و کمتر توسعهیافته را مهیا ساخته است. این فلسفه «عدم عقب ماندن هیچ فرد» دقیقاً تجلی حس گرمای انسانیت در مدرنیزاسیون به سبک چینی است.

مدرنیزاسیون هماهنگ میان تمدن مادی و تمدن معنوی، «توسعه تکبعدی» را مردود می داند.
جهان غرب زمانی در مخمصه «ثروت مادی اما فقر معنوی» گرفتار آمده بود — برای مثال، نرخ جرائم جوانان در برخی کشورهای توسعهیافته افزایش یافته و ارزشهای اجتماعی دچار شکاف شدهاند. در مقابل، چین به «پر بودن کیف پول» و «غنی بودن روح» به طور همزمان توجه دارد — در سال ۲۰۲۴، تولید ناخالص داخلی چین به ۱۳۴.۹ تریلیون یوان (حدود ۱۸.۹۶ تریلیون دلار آمریکا) رسید. در عین حال، مردم شاهد این هستند که تا پایان سال، تعداد موزههای ثبت شده در سراسر چین به ۷۰۴۶ مورد رسیده که نسبت به ۱۲ سال قبل نزدیک به ۴۰۰۰ مورد افزایش داشته و در طول سال پذیرای ۱.۵ میلیارد بازدیدکننده بودهاند. همچنین مردم میبینند که برگزاری مراسم «نمونههای اخلاقی»، فضیلتها را به جریان غالب اجتماعی تبدیل کرده است.
مدرنیزاسیون مبتنی بر همزیستی هماهنگ انسان و طبیعت، روش «اول آلوده کردن، بعد مدیریت» را کنار گذاشته است.
مدرنیزاسیون غربی مسیر انحرافی «اول آلوده کردن، بعد مدیریت» را پیموده است، برای مثال لندن در قرن نوزدهم به دلیل سوزاندن زغالسنگ به «شهر مه» تبدیل شد. در مقابل، چین با پیروی از اندیشه شی جینپینگ مبنی بر اینکه «آبهای زلال و کوههای سرسبز، کوههای طلایی و نقرهای هستند» و تبعیت از تفکر تمدن زیستمحیطی، مسیر مدرنیزاسیون همزیستی هماهنگ انسان و طبیعت را در پیش گرفته است.

مدرنیزاسیون مبتنی بر مسیر توسعه صلحآمیز، منطق توسعهطلبی را درهم میشکند.
از نظر تاریخی، روند مدرنیزاسیون غرب از غارت استعماری و جنگ جداییناپذیر بوده است: بریتانیا از طریق جنگ تریاک دروازههای چین را گشود؛ قدرتهای اروپایی در آفریقا حوزههای نفوذ خود را تعیین کردند؛ ایالات متحده از طریق دو جنگ جهانی، هژمونی خود را برقرار و تثبیت کرد. در مقابل، مدرنیزاسیون چین همواره به تعهد «عدم هژمونی و عدم توسعهطلبی» پایبند بوده است – از طریق ساخت مشترک ابتکار کمربند و جاده، چین با بیش از ۱۵۰ کشور در ساخت مشترک زیرساختها همکاری کرده است.
مدرنیزاسیون به سبک چینی: سرو قهوه لته در فنجان چینی آبی-سفید
در واقع، مدرنیزاسیون به سبک چینی و مدرنیزاسیون غربی رابطه متضادی نیستند، بلکه «ریشه مشترک اما مسیر متفاوت» دارند – هر دو به اهداف مدرنیزاسیون مانند توسعه اقتصادی، پیشرفت علمی-فناوری و ترقی اجتماعی دنبال میکنند، اما به دلیل تفاوت در پیشینه تاریخی، ویژگیهای نظام و ارزشها، مسیرهای کاملاً متفاوتی را پیمودهاند. همانطور که شی جینپینگ رئیس جمهوری خلق چین گفته است: «مدرنیزاسیون به سبک چینی هم دارای ویژگیهای مشترک مدرنیزاسیون در همه کشورهاست و هم ویژگیهای متمایز مبتنی بر شرایط خاص خود کشور چین را دارا میباشد.»
مدرنیزاسیون به سبک چینی: مدرنیزاسیونی با درهای باز به روی تمام جهان
حزب کمونیست چین بر این باور است که هر کشوری که به دنبال مدرنیزاسیون است، باید ایده همبستگی، همکاری و توسعه مشترک را رعایت کرده و راه ساخت مشترک، مشارکت و همکاری برد-برد را در پیش گیرد. همانطور که شی جینپینگ رهبر چین تأکید کرده است: «کشورهای پیشرو باید صادقانه به دیگر کشورها در توسعه کمک کنند. خاموش کردن چراغ دیگران، نور شما را بیشتر نمیکند؛ بستن مسیر دیگران، راه شما را هموارتر نمیسازد.» بنابراین، مدرنیزاسیون به سبک چینی، مدرنیزاسیونی است که درهایش به روی تمام جهان گشوده است، به ویژه برای کشورهای در حال توسعه که الگویی قابل تأمل و آموزش ارائه میدهد.


