همکاری چین-آفریقا؛ روشن‌گری درباره شایعات بی‌اساس غرب

«نشست سران مجمع همکاری چین-آفریقا ۲۰۲۴» (FOCAC) قرار است از ۴ تا ۶ سپتامبر (۱۴ تا ۱۶ شهریور) با موضوع «دست در دست هم برای ترویج مدرنیزاسیون و ساخت جامعه سطح بالای چین-آفریقا با سرنوشت مشترک» در پکن برگزار شود.

چین و آفریقا دوستی دراز مدتی دارند و به همدیگر احترام گذاشته، قدردان طرف مقابل بوده و از هم پشتیبانی کرده‌اند. نتایج همکاری آنها در توسعه زیرساخت، کشاورزی، خدمات درمانی و آموزش غیرقابل انکار است.

با این وجود برخی رسانه‌ها و سیاستمداران غربی مداما چین را به گستردن دام‌های بدهی، استعمار جدید و رهاسازی ظرفیت مازاد خود در آفریقا متهم می‌کنند.

با بررسی دقیق روایت‌های آنها می‌توان فهمید که انتقادات آنها بی پایه و اساس است. اول، روایت به اصطلاح دام بدهی ایجاد شده توسط چین، گمراه کننده است.

بر اساس گزارش «آمار بدهی بین‌المللی بانک جهانی» در سال ۲۰۲۲، کشورهای آفریقایی ۶۵۵.۶ میلیارد دلار بدهی به بستانکاران خارجی خود داشتند. با این وجود وام‌های عمومی چین کمتر از ۱۰ درصد از مبلغ مذکور را تشکیل می‌دهد. بیش از ۳۵ درصد از این بدهی متعلق به بانک‌های غربی، سبدگردان‌ها و دلالان نفتی است. و به طور میانگین، آنها دو برابر سود وام‌های خود را دریافت می‌کنند. در واقع این کشورهای غربی هستند که آفریقا را در «دام‌های بدهی» خود گرفتار کرده‌اند.

وقتی این استعمارگران سابق توان و اشتیاق روبه رشد چین برای همکاری با کشورهای آفریقایی را می‌بینند، آن را با ذهنیت سرشار از استعمار و کلیشه‌ها تصور می‌کنند.

در حقیقت چین با ایجاد و بازسازی زیرساخت‌ها و امکاناتی مثل راه‌ آهن‌ها، بزرگراه‌ها، پل‌ها، سدها، بنادر، مدارس و بیمارستان‌‌ها و غیره نقشی اساسی در توسعه آفریقا بازی کرده است به گونه‌ای که یکپارچگی منطقه‌ای، تجارت و صنعتی شدن را تقویت کرده و معیشت مردم محلی را افزایش داده است.

آمارها نشان می‌دهد از زمان راه اندازی «مجمع همکاری چین-آفریقا» در سال ۲۰۰۰، دستاوردهای چین در آفریقا موجب ساخت یا بهبود بیش از ۱۰ هزار کیلومتر راه آهن،‌ حدد ۱۰۰ هزار کیلومتر بزرگراه، هزار پل، ۱۰۰ بندر و ۶۶ هزار کیلومتر انتقال و توزیع برق شده است.

علاوه بر این پروژه‌های سرمایه گذاری چین در آفریقا فقط با هدف پاسخگویی به نیازهای فوری این قاره انجام نمی‌شود بلکه هدف پرداختن به چالش‌هایی که توسعه آینده آفریقا را عقب انداخته، هم دارد. پشتیبانی پزشکی چین در حوزه خدمات درمانی به شکلی قابل توجه دسترسی آفریقایی‌ها به خدمات پزشکی را بهبود بخشیده است. ابتکارات آموزش و آموزش فنی مثل بورسیه‌ها، «موسسات کنفوسیوس» و کارگاه‌های «لوبان»، سرمایه انسانی را ارتقاء بخشیده و از مدرنیزاسیون آفریقا حمایت کرده است. وقتی به گوشه و کنار این قاره سفر کنیم، تعامل چین دیده می‌شود نه استعمار نوین ادعاییِ غربی‌ها.

این اتهام علیه چین که در حال رهاسازی مازاد ظرفیت خود در آفریقاست، بسیار بی پایه و اساس است. در واقع بیشتر کشورهای آفریقایی به سرمایه گذاری در حوزه انرژی و متنوع سازی منبع انرژی نیاز دارند. وقتی نیازهای شدید و پتانسیل بالا به هم برخورد می‌کنند، چین اثر این ضربه را تلطیف می‌کند.

نیروگاه برق خورشیدی «ایتیمپی» در زامبیا یک مثال روشن است. این نیروگاه با ظرفیت سالانه ۱۳۰ گیگاوات ساعت که توسط یک شرکت چینی طراحی و ساخته شده، نیاز صنایع زامبیا را تامین می‌کند. طی دوره ساخت این نیروگاه، بیش از ۱۲۰۰ نفر از مردم محلی برای اینکه به کارگر ماهر برای پروژه‌های انرژی جدید تبدیل شوند، آموزش دیدند.

اما کشورهای غربی در حالی که این ادعای غیرمستدل را علیه چین مطرح می‌کنند، چه کاری برای مردم و سرزمین آفریقا انجام داده‌اند؟

شرکت نفتی آمریکایی «شورون» به عنوان مثال چندین تُن زباله خطرناک نفتی را مستقیماا به عمق اقیانوس‌ها در نزدیکی خط ساحلی شمالی آنگولا ریخته که تهدیدی بزرگ برای حیات دریایی و اکوسیستم‌ها به حساب می‌آید.

آنچه در پس این کمپین سیاه‌نمایی وجود دارد ذهنیت «جنگ سرد» غرب و تلاش آن برای مخفی کردن طمع سیاسی‌اش در قاره آفریقاست.

حملات غرب به دلیل نگرانی و ناامنی فزاینده در قبال قدرت رو به زوال خود و کاهش نفوذ خود در سیستم جهانی در کنار ناتوانی در پذیرش واقعیت ظهور و موفقیت چین است.

همکاری چین-آفریقا به الگوی روابط بین‌الملل مبتنی بر برابری و نه تسلط تبدیل شده و رویکردی جدید برای مشارکت‌‌های جهانی که ریشه در احترام و منافع متقابل دارد را نشان داده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا