جهان در جست‌وجوی درک مشترک از چین در عصر تحول جهانی

کنفرانس بین‌المللی شناخت چین ۲۰۲۵ که این روزها در گوانگ‌جو برگزار می‌شود، در مقطعی کلیدی از دگرگونی‌های عمیق نظم جهانی شکل گرفته است. این نشست که اندیشمندان و شخصیت‌های سیاسی کشورهای گوناگون را در یک چارچوب گفت‌وگو گرد هم آورده، نه تنها بستری برای تحلیل مسیر توسعه چین است، بلکه بستری مهم برای شکل‌گیری اجماع بین‌المللی درباره شناخت چین نیز به شمار می‌رود. همان‌گونه که دِبِش، پژوهشگر الجزایری، تأکید کرده است: «مطالعه چین دیگر انتخابی اختیاری نیست، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است»، عبارتی که در جهان پرتحول امروز بیش از پیش مصداق پیدا کرده است.

نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که برداشت جهانی از چین مسیر پیچیده و پرفرازونشیبی را طی کرده است. در سال‌های نخست تأسیس جمهوری خلق، رویکرد غرب که در منطق جنگ سرد گرفتار بود، تصویری اهریمنی از چین ترسیم می‌کرد. پس از آغاز اصلاحات و گشایش، جهش اقتصادی چین موجی از «نظریه فروپاشی» و «نظریه تهدید» را در غرب برانگیخت. با این حال، مجموعه‌ای از رویدادهای اثرگذار ـ از عضویت چین در سازمان تجارت جهانی گرفته تا نقش‌آفرینی آن در بحران مالی جهانی و ابتکار کمربند و جاده ـ جهان را به تدریج با انعطاف‌پذیری و ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد مسیر توسعه چین آشنا کرد. مارتین ژاک، پژوهشگر بریتانیایی، یادآور می‌شود که مطالعات چین از چین‌شناسی سنتی فراتر رفته و به حوزه‌ای بین‌رشته‌ای تبدیل شده است؛ تحولی که گسترش عمق و دامنه نفوذ جهانی چین را به‌روشنی منعکس می‌کند.

اکنون، کشورهای آفریقایی چین را شریک ضد استعماری و همراه توسعه‌ای خود می‌دانند؛ کشورهای آسه‌آن نیز به دلیل عملکرد مسئولانه چین در دوره بحران مالی، اعتماد بیشتری به آن یافته‌اند؛ در حالی که برخی دولت‌های غربی همچنان در چارچوب رقابت سیستمی به چین می‌نگرند. این تفاوت برداشت‌ها، به‌خوبی «اثر منشوری» ناشی از تفاوت تجربه تاریخی، نیازهای توسعه‌ای و جایگاه بین‌المللی هر منطقه را نشان می‌دهد.

واگرایی موجود در فهم جهانی از چین، در روند بازسازی نظم بین‌المللی نقشی تعیین‌کننده دارد. برخی قدرت‌های غربی با تکیه بر قواعد انحصاری پیشین، در پی حفظ هژمونی خود از طریق سیاست مهار هستند؛ در حالی که کشورهای جنوب جهانی با استفاده از سازوکارهایی نظیر بریکس و ابتکار کمربند و جاده، مسیری رو به سوی نظم چندجانبه دنبال می‌کنند. هانس کریستین شرشفسکی، چین‌شناس آلمانی، هشدار می‌دهد که غرب اگر نتواند استانداردهای دوگانه مبتنی بر ذهنیت دوران استعمار را کنار بگذارد، در سازگاری با روند رو‌به‌رشد چندجانبه‌گرایی با دشواری روبه‌رو خواهد شد.

همکاری‌های گسترده میان چین و کشورهای جنوب جهانی نیز به‌روشنی بیانگر آن است که یک نظم بین‌المللی عادلانه باید آرمان‌های توسعه‌ای تمدن‌های مختلف را دربرگیرد. اهمیت کنفرانس گوانگ‌جو نیز در همین حقیقت نهفته است: فراهم کردن فضایی برای گفت‌وگو با چین که فراتر از قالب‌های ایدئولوژیک باشد و بر توسعه مشترک تمرکز کند.

کنفرانس «شناخت چین» در گوانگ‌جو تنها یک بحث دانشگاهی نیست، بلکه تلاشی برای ساختن جامعه‌ای با سرنوشت مشترک برای بشریت است. در جهانی که با بحران‌های پی‌درپی مواجه است، فهم چین درواقع فهم ظرفیت‌های جهان آینده است. تنها با عبور از موانع ادراکی است که جامعه جهانی می‌تواند از مسیر همکاری به یادگیری مشترک برسد و از راه اعتماد متقابل، به سوی رفاه همگانی گام بردارد. همان‌طور که موضوع کنفرانس نشان می‌دهد، شناخت چین در نهایت به معنای شناخت مشترک از عصر تحول است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا