ابتکارات و اقدامات چین، راهبرد متمایز و نه “ضدغرب”

دو رویداد مهم اخیر به میزبانی چین شامل اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در شهر تیانجین و گرامیداشت هشتادمین سالگرد پیروزی در جنگ مقاومت مردم چین در برابر تجاوز ژاپن (۱۹۴۵-۱۹۳۱) و جنگ جهانی ضد فاشیسم در پکن، بازتاب جهانی و تحلیل های رسانه ای گسترده ای را به دنبال داشت  و برخی این از این تحلیل ها، این دو رویداد را اقدام «ضدغربی» یا نماد «محور رو به رشد ضدلیبرال» خوانده‌اند.

اگرچه در این دو رویداد بزرگ، رهبران و سران کشورهای سرشناس و عمدتا دارای رویکرد انتقادی نسبت به غرب حضور داشتند، اما در واقع باید تاکید کرد که هیچ یک از این رویدادها ذاتاً با هدف تضعیف غرب طراحی نشده بود. بلکه این رویدادها بازتابی از رویکرد تکاملی چین برای ایفای نقشی محوری در حاکمیت جهانی بود.

شی جین‌پینگ رییس جمهوری چین در سخنرانی های خود در این رویدادهای بزرگ، بر اهمیت چندجانبه گرایی، جامعیت و توسعه صلح آمیز تأکید کرد؛ اصولی که کاملا با اصول سازمان ملل متحد همسو است.

ابتکار حکمرانی جهانی که رئیس جمهوری چین مطرح کرد، به معنای نادیده گرفتن نظم جهانی کنونی نیست بلکه هدف از طرح این ابتکار، انجام اصلاحاتی برای فراگیرتر شدن و عادلانه تر شدن نظام کنونی است.

واقعیت این است که چین در حال ایجاد بلوک‌های ایدئولوژیک یا تلاش برای وادار کردن کشورها به پیوستن به اردوگاه ضدغربی نیست و عملا، چین به دنبال دو قطبی سازی بین شرق و غرب نیست.

این استراتژی ظریف و پیچیده و در عین حال قابل انعطاف، به پکن امکان می‌دهد تا روابط خود با طیف گسترده‌ای از کشورها را حفظ کند و انعطاف‌پذیری دیپلماتیک را تقویت کند.

این رویکرد متعادل‌سازی دیپلماتیک چین در جریان مراسم سوم سپتامبر به مناسبت هشتادمین سالگرد پیروزی در جنگ مقاومت در برابر تجاوز ژاپن و جنگ جهانی دوم نیز مشهود بود. رژه نظامی که به این مناسبت برگزار شد، از سوی برخی در غرب به عنوان شاهدی بر «موضع خصمانه» تفسیر شد.

به جای مقابله یا محکوم کردن غرب، چین رویدادی با اهمیت جهانی ترتیب داد و قضاوت را به ناظران بین‌المللی سپرد. برخی مقامات غربی مانند رئیس‌جمهوری آمریکا، بلافاصله این رویدادها و حضور سران بسیاری از کشورها در چین را، «توطئه‌ای» علیه آمریکا خواندند.

اما با توجه به اینکه خود شخص دونالد ترامپ قبلا با رهبر کره شمالی سر میز شام و مذاکره نشسته و و اخیرا هم از ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه به آمریکا(آلاسکا) دعوت کرده بود و از او به گرمی استقبال کرد، بنابر این چنین دیدگاه و ادبیاتی در قبال حضور سران کشورها در چین برای شرکت در دو رویداد بزرگ یاد شده، پوچ و غیرقابل قبول است.

مسیر چین به سوی مدرنیزاسیون و تعامل جهانی، یک مسیر مستقل و ارادی است. این کشور هرجا که بتواند همکاری خواهد کرد، هرجا که لازم باشد رقابت خواهد نمود و از کشیده شدن به چارچوب‌های دوقطبی اجتناب خواهد ورزید. اقدامات چین در هر دو رویداد اجلاس سازمان همکاری شانگهای و مراسم رژه سوم سپتامبر، بازتابی از یک استراتژی بلندمدت برای افزایش ارتباط جهانی بود، نه طرد و انزوای غرب.

اگر غرب در سال‌های اخیر، به ویژه در مقاطع حساس، به جای ارسال سیگنال‌های منفی، تعامل استراتژیک را برگزیده بود، شاید می‌توانست چین را متقاعد کند تا از نفوذ خود برای مهار برخی از شرکای «اخلالگر» خود استفاده کند. اما غرب در بهره‌برداری از این فرصت شکست خورد. با این حال، حتی الآن هم برای تلاش و جبران دیر نیست.

آنچه این دو رویداد روشن می‌کنند این است که اگرچه انتخاب‌های دیپلماتیک چین بازتابی از یک نظم جهانی در حال تغییر است، اما ذاتاً ضدغربی نیستند. درهای گفت‌وگو همچنان باز است و این سوال همچنان مطرح است که آیا غرب هنوز آینده نگری و اراده برای بازگشت به مذاکرات را دارد؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا