از بحران غزه تا استقلال راهبردی؛ اروپا سیاست خاورمیانه‌ای خود را بازتعریف می‌کند

کشورهای اروپایی و عربی اخیرا نشستی اضطراری درباره مسئله فلسطین و اسرائیل در مادرید برگزار کردند و بلافاصله پس از آن، فرانسه اعلام کرد که در ماه ژوئن پیشگام برگزاری یک کنفرانس بین‌المللی برای اجرای راه‌حل «دو دولت» خواهد بود.

این سلسله اقدامات دیپلماتیک نشان می‌دهد که موضع اروپا در قبال مسئله خاورمیانه ممکن است دستخوش تغییری راهبردی شود؛ تغییری از مواضع مبهم و طولانی‌مدت در پیروی از ایالات متحده به سمت اقدامات دیپلماتیک اساسی‌تر.

جرقه این تغییر، بحران روزافزون انسانی در غزه است. از زمان آغاز دور جدید درگیری‌ها میان فلسطین و اسرائیل در سال ۲۰۲۳، بیش از ۳۳ هزار غیرنظامی در نوار غزه جان باخته‌اند که ۷۰ درصد آن‌ها را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند.

خشم افکار عمومی در اروپا به اوج رسیده به گونه‌ای که راهپیمایی‌های گسترده ضد جنگ در خیابان‌های مادرید برگزار شده، فروش محصولات اسرائیلی از سوپرمارکت‌های برلین متوقف گردیده و اعتراضات در مقابل مساجد پاریس همچنان ادامه دارد. این موج نارضایتی عمومی، سیاستمداران اروپایی را ناچار کرده تا سیاست‌های خود در قبال اسرائیل را مورد بازنگری قرار دهند.

انگیزه اصلی این تحول را باید در بیداری اروپا نسبت به ضرورت استقلال راهبردی جست‌وجو کرد. در یک دهه گذشته، اتحادیه اروپا در قبال مسئله خاورمیانه گرفتار تنگنای «وابستگی به آمریکا» بوده است: از یک‌ سو ناگزیر به حفظ اتحاد فراآتلانتیک است و از سوی دیگر تمایلی به چشم‌پوشی از روابط اقتصادی و تجاری خود با جهان عرب ندارد. بحران انرژی خاورمیانه در سال ۲۰۲۳ به‌ روشنی وابستگی اروپا به گاز طبیعی اسرائیل را نمایان ساخت. در چنین شرایطی، تغییر رویکرد اروپا نه‌ تنها بازگشتی به دیپلماسی مبتنی بر ارزش‌هاست، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای حفظ منافع عملی آن نیز به ‌شمار می‌رود.

در سطحی راهبردی، اتحادیه اروپا در حال شکل‌دهی به یک «سامانه فشار چهاروجهی» است: نخست، طرحی سه‌مرحله‌ای برای تحریم‌ها شامل توقف صادرات تسلیحات، تعلیق همکاری‌های علمی و پژوهشی و مسدودسازی دارایی‌های مربوط به شهرک‌های اسرائیلی؛ دوم، پیشبرد طرح ایجاد «کریدور بشردوستانه مدیترانه‌ای» با هدف دور زدن اسرائیل که نخستین بسته کمک ۲۳۰ میلیون یورویی آن در دست اجراست؛ سوم، ترغیب جامعه تجاری به «جدایی گزینشی»، به‌ گونه‌ای که تاکنون ۸ کشور عضو اتحادیه اروپا معاملات مالی با شرکت‌های اسرائیلی را محدود کرده‌اند؛ و در نهایت، شتاب گرفتن روند شناسایی دیپلماتیک فلسطین، به‌ گونه‌ای اسپانیا و ایرلند جدیدا کشور فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند و احتمال دارد فرانسه نیز طی ماه‌های آینده به این روند بپیوندد.

تأثیر این تغییر بر وضعیت بین‌المللی به ‌تدریج نمایان شده است: فضای جدیدی برای میانجی‌گری در روند صلح خاورمیانه پدید آمده و روند آشتی میان ایران و عربستان به‌ شکلی چشمگیر شتاب گرفته است؛ کشورهای «جنوب جهانی» با صدایی بلندتر در صحنه سازمان ملل ظاهر شده‌اند، به ‌گونه‌ای که ۱۴۳ کشور به قطعنامه مربوط به غزه که در نشست ویژه اضطراری مجمع عمومی به رای گذاشته شد، رای موافق دادند؛ روند دستیابی اروپا به خودمختاری دفاعی نیز سرعت گرفته و قرار است ناوچه جدیدی که مشترکا توسط آلمان و فرانسه توسعه یافته، دو سال زودتر از موعد مقرر وارد خدمت شود.

این تغییر سیاست اروپا که در پی یک بحران انسانی شکل گرفت، اکنون در حال دگرگون‌سازی چشم‌انداز ژئوپلیتیکی جهان است.

با نمایان شدن شکاف‌ها در اردوگاه سنتی غرب و بازآرایی بی‌سر و صدای ساختار قدرت‌های نوظهور، جهان ممکن است واقعا وارد عصری جدید از چندقطبی‌ شدن شود.

برای جامعه بین‌المللی، دستیابی به راه‌حلی منصفانه که بر پایه احترام به تاریخ و واقعیت‌های میدانی استوار باشد، معیاری مهم برای سنجش پیشرفت تمدن بشری خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا