توهمات امپریالیستی G7 در قرن ۲۱؛ سلطهطلبی در جهان چند قطبی طرفدار ندارد
پس از نشست وزیران خارجه گروه هفت (G7) در کانادا، در تاریخ ۱۴ مارس (۲۴ اسفند) بیانیهای منتشر شد که چین را به انجام «اقدامات غیرقانونی، تحریکآمیز، اجباری و خطرناک» متهم کرد؛ اقداماتی که ادعا میشود ثبات منطقهای را تهدید میکنند.
چین از طریق سفارت خود در کانادا فورا و با صراحت به موضعگیری G7 واکنش نشان داد و بیانیه مذکور را سرشار از غرور، تعصب و نیت بدخواهانه خواند و شدیدا محکوم کرد.
انتقاد گروه ۷ از چین چیز جدیدی نیست. با این حال، لحن و تمرکز آن نشان دهنده یک الگوی گستردهتر است که قصد دارد ظهور و شکوفایی چین را به عنوان یک تهدید برای ثبات بینالمللی ترسیم کند. روایت «تئوری تهدید چین» به یک ابزار دمدستی و راحت برای کشورهایی مثل ایالات متحده و متحدانش تبدیل شده تا تقویت نظامی و مانورهای راهبردی خود در منطقه آسیا-اقیانوسیه را توجیه کنند.
بررسی دقیقتر واقعیتها نشان میدهد که این روایت شدیدا ناقص بوده و ریشه در ایدههای منسوخ جنگ سرد و ذهنیت امپریالیستی قدیمی دارد.
طی ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته چه کسی مستمرا جنگ به راه انداخته، از درگیریهای منطقهای با ابزارهای نظامی حمایت کرده و صلح و ثبات جهانی را تضعیف نموده است؟
اتهامات گروه هفت علیه چین مبنی بر «اجباری» و «تحریکآمیز» بودن در برابر اقدامات خود اعضای این گروه طی چند دهه گذشته، توخالی به نظر میرسد.
به عنوان مثال آمریکا در عراق و افغانستان جنگ به پا کرد، مداخلات نظامی در لیبی و سوریه انجام داد و یک شبکه جهانی پایگاههای نظامی را حفظ کرده است.
انگلیس و فرانسه هم بهطور مشابه در عملیاتهای نظامی در خاورمیانه و آفریقا اغلب در پوشش ترویج دموکراسی یا مبارزه با تروریسم مشارکت داشتهاند.
حتی ژاپن نیز که سالها به قانون اساسی صلح طلبانه خود پایبند بوده، شروع به توسعه توانمندیهای نظامی خود کرده است.
این در حالی است که G7 به سادگی این واقعیت را نادیده میگیرد که «دریای جنوب چین» و آبهای پیرامون چین از امنترین مسیرهای آبی در جهان هستند.
آمریکا و متحدانش رزمایشهای نظامی و گشت زنیهای مکرری را در این آبها که اغلب هزاران کیلومتر دورتر از سواحل آنهاست، برگزار کردهاند. این اقدامات تنشها را افزایش داده و خطر وقوع درگیری را بیشتر داده است.
تاکید گروه ۷ بر «صلح و ثبات» اغلب به عنوان بهانهای برای توجیه فروش سلاح و سایر اقدامات نظامی مورد استفاده قرار میگیرد، امری که تضعیفکننده تلاشهای چین برای دستیابی به اتحاد مجدد صلح آمیز است.
این اقدامات باعث رنج بیپایان و ناامنی در کل مناطق شده اما گروه ۷ همچنان خود را بهعنوان مدافع صلح و ثبات معرفی میکند. جدیترین تهدید برای امنیت جهانی، G7 است، زیرا این کشورهای سابقا قدرتمند به جهانی شدن چندقطبی امروز با نگاه امپریالیستی و سلطهجویانه گذشته خود مینگرند. ژئوپلتیک کشورهای آسیایی همچنان به شکلی عمیق متاثیر از میراث امپریالیسم است.
ظهور و شکوفایی چین صلح آمیز است. چین بر رشد اقتصادی و کاهش فقر تمرکز دارد. این کشور موفق شده میلیونها نفر را از فقر رهایی بخشد و رشد جهانی را تقویت کند.
چین بر خلاف قدرتهای امپریالیستی از جنگ، اشغالگری و تجاوز اجتناب میورزد و همکاری را از طریق ابتکاراتی مثل «ابتکار کمربند و جاده» (BRI) به پیش میبرد.
تلاشهای گروه ۷ برای ترسیم چین بهعنوان یک تهدید، این دستاوردها را نادیده میگیرد و انعکاسی از تعصب ریشهدار علیه الگوهای توسعه غیرغربی است.
در عمل، «توازن نظامی» تعبیری ملایم برای حفظ سلطه غربی در امور جهانی است. هر گونه تلاش از سوی یک کشور غیرغربی برای تقویت توانمندیهای نظامی خود فورا بهعنوان تهدید برچسب میخورد و این روند، چرخهای خودتقویتشونده از بیاعتمادی و تقابل ایجاد میکند. این ریکرد صلح را ترویج نمیکند بلکه در عوض تنشها را تشدید می کند و احتمال درگیری را بالا میبرد.
تلاشهای گروه ۷ برای احیای لفاظی و تاکیتکهای امپریالیسم نه فقط نادرست است بلکه در جهانی که به شکلی فزاینده به سمت چندقطبی شدن پیش میرود، محکوم به شکست است.
بنا بر این باید گفت نوستالژی امپریالیستی G7 هیچ جایگاهی در قرن بیست و یکم ندارد.